برایت بی الف خواهم فقط *فردای بهتر* را تو اما آرزو کردی *جهانم* بی الف باشد
اربعین سال بعد دستت تو دست اونی باشه که شده زندگیت
کیم من؟ آرزو گم کرده ای تنها و سرگردان نه آرامی نه امیدی نه همدردی نه همراهی
برای چراغ های همسایه هم نور آرزو کن بی شک حوالی ات روشن تر خواهد شد.
هر لحظه تمام آرزویش را داد زیبایی ظاهری رویش را داد تا من برسم به هر کجایی/ مادر تا رنگ سیاه تار مویش را داد
آرزوی بزرگتری ندارم جز اینکه غصه های چسبیده ی گلو را فریاد کنم آی دروازه ها یاری می کنید؟
امسال هم نمک سود کردم ارزوهایم را با دو پیمانه ا ش ک
داشتنت / تمام آرزویی ست که دارم...
از صمیم قلب برای بعضی از خاطرات آرزوی فراموشی میکنم
آرزویم این است آنقدر سیر بخندی که ندانی غم چیست...
بیمارستان رو برای هر دختر و پسری آرزو میکنم واسه به دنیا اومدن یه نینی خوردنی