جانِ دل مگر میشود تو باشی دستانت در دستانم قفل باشد آرزویی دیگر داشته باشم؟!
به جایِ هدف گذاری، آرزو انتخاب کن یه آرزویی که بتونه بستر مناسبی برای تمامِ هدف ها باشه
آنور ِ پیراهنت! باغ بهشت آرزوست
آخر قصد من تویی غایت جهد و آرزو تا نرسم ز دامنت دست امید نگسلم
به آرزو نرسیدیم و دیر دانستیم که راه دورتر از عمرِ آرزومندست
و من برای همه ی قاب های خالی شهر عکس دونفره مان را آرزو می کنم.
برای این که حالم بهترین حال جهان باشد کنار هفت سین تنها تو را من آرزو کرد
جهانی آرزو دارم ، به دور از جنگ و خونریزی خدایا مستجابش کن ، چه دنیای غم انگیزی
تا خنده بر بساط فریب جهان کنم چون صبح، یک دهن لب خندانم آرزوست
راهی به خلوت دل جانانم آرزوست
رفتی و با تو رفت مرا شادی و امید دیگر چگونه عشق ترا آرزو کنم
زیر چتر آرزویم در خیابانی که نیست با خیالت بال می گیرم کبوتر می شوم
تو آرزوی منی از دمی که یادم هست کنون که مال منی من چه آرزو بکنم؟
آن کیمیا که میطلبی، یارِ یکدل است دردا که هیچگه نتوان یافت، آرزوست
آرزوم داشتن فرصتیست برای پیر شدن با تو
آرزوهایم را در گوش قاصدک گفتم و فوتش کردم ! مطمئنم خیلی زود پیغامم را به خدا می رساند !
گفت آرزوهاتو بغل کن! بغلتو آرزو کردم...
آرزو کردم تو را امشب برای هر شبم
آرزوی_من وصل به دامان توست صدایم کن میخواهم ناتمام و پُر دوام دوستت_بدارم
تو، آرزوی، سالهای نیامده ی منی... برآورده میشوی؟
آرزویم را بستم به ضریحِ موهایت...معجزه شد
آرزو یعنی تو تور را ازصورتم کنار بزنی
آرزوی من، قدرتمندی زنان بر خویشتنِ خویش است؛ نه بر مردان.
آرزو کردم که باشم آرزویت عشقِ من آرزو بر من که در ظاهر جوانم عیب نیست...