آزادی زیباترین واژه ی زندگی ست وقتی الف از نام کوچکم استعاره گرفت آریا ابراهیمی
آزادی زیباترین واژه ی زندگی ست وقتی الف از نام کوچکم استعاره می گیرد . آریا ابراهیمی
آزادی درد دارد ماندن و رفتن در هجمه ی دشمن عشق است در میدان آزادی و دلدادگی
وسط انقلاب و آزادی یک خیابان به نام کارگر است !
لبخند بزن لبخند بر این من بی لبخند لبخند تو یعنی عشق آزادی من از بند
در آزادی ،چه غوغاییست امشب نبردِ پُر تماشاییست امشب لبت پیروزی، استقلال چشمت چه شهرآورد زیباییست امشب
دختر : مادر، آزادی چیست ؟ مادر : آزادی چیزی گرانبهاست دختر : پس ما نمیتوانیم آن را بخریم ؟ مادر : آنها کاری میکنند که بهایش زندگیمان باشد !
اگر آزادی همزاد وفاداری نباشد دنیا طویله می شود…
وقتی دلواپسِ اجاره خانه و صورت حسابِ قصاب هستی ، دیگر نگرانیِ چندانی برای آزادی نخواهی داشت !
سلام پنجره ی نیمه باز خردادی ترک ترک شده در کوچه ها ی آزادی
دوستت دارم شبیه آزادی و می دانم عشق آغاز اندوه است، گل آغاز گلوله...
سراب بر سر راهم عذاب پشت سرم ستاره در جلویم آفتاب پشت سرم به شوق آزادی می گذشتم از تاریخ سه بار تجربه ی انقلاب پشت سرم
تو یه جای ناراحت ولی آزاد خوابیدن بهتر از خوابیدن تو یه جای راحت بدون آزادیه.
آزادی بیان و آزادی قلم را میتوان با یک قدرت بزرگتر از ما گرفت ؛ اما آزادی اندیشه را هرگز !
در جامعه ای که مردم از آزادی محرومند عشق / فرصتی برای تجربه کردن آزادی است.