ولنتاین بهانه است تو خود عشقی
او که می رود بی هیچ بهانه ای... خیر که هیچ شرش کم باشد از روزگارت...!
پاییز یک دقیقه دیرتر به آخر می رسد ! و یلدا تنها بهانه ی پاییز برای دیرتر ، دل کندن است ! .
برگرد در من کسی بهانه ات را میگیرد .
نبض قلبم شده ریتم والس عاشقانه تو همه بند بند وجودم پره از بهانه تو
“بهانه” که تو باشى شنبه ام میشود شیرین ترین روزِ هفته …
مهم نیست ولنتاین یا سپندار مذگان هر دوبهانه اند برای اینکه به تو بگویم دوستت دارم … عشق من
خرید ضایعات بهانه است، کوچه، کوچه شهر را می گردم، بلکه تو را پیدا کنم
هوای سرد بهانه بود قلبت برای دیگری می لرزید
اگر برای کسی مهم باشی او همیشه راهی برای وقت گذاشتن با تو پیدا خواهد کرد ؛ نه بهانهای برای فرار و نه دروغی برای توجیه ...
کسی سوال می کند برای چه زنده ای؟ و من برای زندگی تو را بهانه می کنم..
و چای دغدغه عاشقانه خوبی ست برای با تو نشستن بهانه خوبی ست
لب این حوض مینشینم چنگ ابی بر میدارم و به آن زل میزنم وقتی بهانهای ندارم برای سرودنت
دلم را به کجای این شهر مشغول کنم که نگیرد بهانه تو را ...
تنم هر روز بهانه ی آغوشت را می گیرد و از این داغ تر جهنمی نیست
سیب بهانه بود *حوا* می خواست آزاد باشد...
هر بار که می خواهم به سمتت بیایم یاد می افتد *دلتنگی* هرگز بهانه ی خوبی برای تکرار یک اشتباه نیست