لعنت به سیل زیادی خواه چشمانت مرا آب برد ....
گریه اگر که سَر دَهَم سِیل بَرَد تمامِ تو بَسته شکستِ بُغضِ من به غیرَت و مَرامِ تو .
خنده ی بچه ها در سیل غرق شده است، خانه ها بست نشسته اند پای کوچه در گِل، کوله ی پدر پُر از چه کنم، غم دارد قایق سواری می کند...
خدایا دراین روزگار پر هیاهو سرزمین و ملت ایران را از بلاهای طبیعی زلزله و سیل حفظ کن پناه ایران مان باش
سیل/بند پاره شد/دانه دانه تسبیح
که میآید به سروقت دل ما جز پریشانی؟ که میپرسد بهغیراز سیل، راه منزل ما را؟