در حسرت یک نعره ی مستانه بمردیم ویران شود این شهر که میخانه ندارد
هر کجای این شهر باشم باز فکرم سمت مختصات قدم های تو می رود...
خاطرات عطر میپراکنند وقتی شهر خیس میشود.
باور کنید زیبایی سیمای یک شهر رابطه ی مستقیم یا فرهنگ عمومی آن شهر است. روز فرهنگ عمومی گرامی باد
به تمام ایستگاه های شهر حسودی میکنم! آنها لحظه ای تو را بی هیچ احساسی در آغوش میگیرند! اما من تو را با این همه احساس از دست داده ام...
دلم را به کجای این شهر مشغول کنم که نگیرد بهانه تو را ...
چترم را روی سرم می گیرم... و از این شهر می روم... باران های اینجا... بوی دلتنگی می دهند
در شهر هر چه می نگرم غیر درد نیست
همیشه یک نفر جای تمام شهر غمگین است زنی تنها که دیگر در سرش شوری نمی افتد
شهر بی یار مگر ارزش دیدن دارد