تلخ که می شوی … برای شیرین شدنت دلم شور می زند به چشم دیگری!
چشمانش شور بود اما خودش بی نمک
دل چاره ندارد جز سکوت... و چه طعم شوری دارد سکوتی را که نمیشود فریاد زد!
سیب و انار و پسته، شیرین و ترش و شور طعم اصیل یک شب یلدای مشرقی ست حالا که دوستان همه جمعند دف بیار چشم انتظار صد دل شیدای مشرقی ست
شک ندارم اشک می ریزند ماهی ها در آب اشک ماهی ها نباشد آب دریا شور نیست...
همیشه یک نفر جای تمام شهر غمگین است زنی تنها که دیگر در سرش شوری نمی افتد