به داروها نیازی نیست وقتی که تو را دارم علاج خستگی هایم ،فقط آغوش درمانیست...
قسمت دشمن انسان، نشود روزی که "دوستت دارم" معشوق به"اما" برسد...
تا زمانی که رسیدن به تو امکان دارد زندگی درد قشنگی ست که جریان دارد
بعد من یادم اگر بودی و دلتنگ شدی عشق را زنده نگهدار، شبیه است به من
یک نفر نیست تو را قسمت من گرداند؟ کار خیر است اگر این شهر مسلمان دارد .
آغوش تو خشخاش و لبت الکل خالص آماده شدم کار دلم را تو بسازی ...
آمدی جانم به قربانت همین هم کافی ست اینکه می آیی هر از گاهی به خوابم کافی ست
وعده های سر خرمن همه ارزانی شیخ با تو هر لحظه دلم میل جهنم دارد
باران که میگیرد هوا، عطر تو را می آورد تو زیر باران میروی شهری معطر می شود
طبق قانون وفاداری به پایت سوختم طبق بند آخرش رفتی سراغ دیگری
کاش روز رفتنت آن روز بارانی نبود از همان روزی که رفتی خیس بارانم هنوز
ای کاش راه خانه را گم کرده بودم روزی که دیدم کفش هایت پشت در نیست
بی تو جهان یک جای خالی بیشتر نیست تابوده این بوده همیشه یک نفر نیست..
بخت هر جا که به دست کسی انگشتر داد بی گمان قسمت انگشت کسی سیگار است