شنبه , ۳ آذر ۱۴۰۳
گواهی میدهمبه گنجشکهایی کهازچشمهای توتا قلب من پرواز میکنند!گواهی میدهم که منیک بار عاشقت شدمو هنوز هم......
هنوز با همه بدعهدیت دعاگویم...
من چشمهایم را بستم و تو قایم شدی ..من هنوز روزها را می شمارم!..و تو پیدا نمیشوی !..یا من بازی را بلد نیستم !یا تو جر زدی !...
سالها رفت و هنوزیک نفر نیست بپرسد از منکه تو از پنجرهی عشق چهها میخواهی...
هنوز هم که هنوز است، اظهارِ ادبدر مقابله با یک فرد بی ادب ؛مطمئن ترین طریق تحقیر است ......
راه برگشتن به سویم را کجا گم کرده ایمن برای ردپاهایت خیابانم هنوز...
آدم ها بعد از مدتی واسه همتکراری میشن...اگر هنوزم بتونن از کنار هم لذت ببرنداونجاست که همدیگر دوست دارند......
من هنوز گاهییواشکی خوابِ تو را می بینمیواشکی نگاهت می کنمصدایت می کنمبینِ خودمان باشداما من هنوز تو رایواشکی دوست دارم......
دستهایم را بگیرشاید هنوز نرفته باشیشاید هنوز نمرده باشم......
درست همون جایی که میگم ،برای همیشه فراموشت کردم...همون جایی که حرفت میشه ومیگم بیخیال بابا!...آرهدقیقا همون جاهنوز دوستت دارم.....
مرا ببخشکه با دوریتزنده ام هنوز......
از داشته ها تو را دارمو از نداشنه هاتو راهنوز ماه من تویی......
بگو خیال تو شب هاکمی به رحم آیدقسم به جان عزیزت هنوز بیدارم...
یک صبح از خواب بلند می شویمی بینیهنوز دیروز استهنوز قلبت تند می زندتو دیگربه خانه بر نخواهی گشت×...