ای چشم تو سیاره و ای...

زیبا متن: مرجع متن های زیبا کوتاه

امتیاز دهید
0 امتیاز از 0 رای

ای چشم‌تو سیاره‌‌و ای زاده‌ی تبریز
لبخند بزن بر منی حیران غم‌انگیز

من رعیت‌و تبعید‌و سر افتاده‌ی صد حرف
تو دوختِ شه‌ی خنده کنان مثل فرنگیز

لبخند بزن تازه بمان مثلِ گل یاس
غرق تو ام این عشق نه جرم است‌و نه جایز

زلفت چو شب‌و پیچ‌و خمش موجِ خروشان
حرفت عسل‌و لفظ خوشت قند‌و شکر ریز

پرهیز کن از هرچه که گفته‌ست خدا، لیک
از زخم زدن بر منی ویرانه نه پرهیز

جانم بستان با سخنِ تلخ، که عمریست
با من نه زره است‌و نه شمشیرو نه تجهیز

مست تو ام‌و خسته‌و این درد حلالت
با من که نمیخواهی بیاویزی، نیاویز!

خبیر عاصی
ZibaMatn.IR
خبیر عاصی
ارسال شده توسط
ارسال متن