فراموشت کردم روزی نامت را در...
زیبا متن: مرجع متن های زیبا کوتاه
- خانه
- متن ها
- متن نوشته های ساناز ابراهیمی فرد
- فراموشت کردم روزی نامت را در...
"فراموشت کردم"
روزی نامت را در گوش باد نجوا میکردم،
هر برگ پاییزی از خاطراتت رنگ میگرفت،
و شبهایم با یاد تو ستارهباران بود.
اما اکنون…
نامت را از لبهایم ربودهام،
خاطراتت را به دست باد سپردهام،
و شبهای بیماه را به سکوتی بیانتها تقدیم کردهام.
دیگر در کوچههای دلتنگی قدم نمیزنم،
دیگر صدایت، زنگ خاطرهای دور است،
و قلبم، از زمزمهی نامت خاموش شده است.
فراموشت کردم…
همچون موجی که به ساحل میرسد،
و دیگر بازنمیگردد…
همچون بارانی که بر خاک میبارد،
و دیگر نشانی از خود نمیگذارد...
تفسیر با هوش مصنوعی
این شعر بیانگر فراموشی کامل و قطعی عشق گذشته است. گوینده از یادآوری خاطرات شیرین گذشته تا رسیدن به فراموشی مطلق و سکوت پیش رفته است. او عشق از دست رفته را مانند موجی که به ساحل میرسد و یا بارانی که میبارد و اثری از خود باقی نمیگذارد، توصیف میکند. این فراموشی کامل و برگشتناپذیر است.