رفتی و شب تمام پنجره هایم...
زیبا متن: مرجع متن های زیبا کوتاه
- خانه
- متن ها
- متن نوشته های ساناز ابراهیمی فرد
- رفتی و شب تمام پنجره هایم...
امتیاز دهید
0 امتیاز از 0 رای
رفتی...
و شب، تمام پنجرههایم را خاموش کرد.
اما هنوز، در دورترین افق،
ستارهای کوچک چشمک میزند.
دلم شکست،
مثل شیشهای در دست باد،
ولی از هر تکهی شکسته،
انعکاسی تازه از نور برمیخیزد.
ای عشق،
اگرچه خاطرهات زخم است،
اما در عمق این زخم،
بذر فردایی روشن جوانه میزند.
و من،
با هر اشک،
راهی تازه به سوی سپیده میجویم...
ساناز ابراهیمی فرد
ZibaMatn.IR