کشیده است دلم خنجر شبگرد سکوت...

زیبا متن: مرجع متن های زیبا کوتاه

امتیاز دهید
0 امتیاز از 0 رای

کشیده است دلم خنجر شبگرد سکوت
شکسته در دل من پنجره‌ی سرد سکوت

به گرد خویش نگردد پر پروانه‌ی شوق
اگر چه سوخته‌ام در شرر مرد سکوت

نفس بریده رسیده‌ست به پژواک عدم
صدای من شده در واقعه هم‌درد سکوت

دل از هیاهوی بودن رخت به خلوت کشید
نهان شدم من و شد روشنی از پرده‌ سکوت

شکاف خورد زمین زیر قدم‌های جنون
که ریخت آتش من در دل نامرد سکوت

به رقص آمده چشمان خدا در شب خواب
که می‌زند به دلم قهقهه‌ی زرد سکوت

به تنگ آمده از بغض جهان نای نی‌ام
دمی اگر بزند، می‌شکند افسرد سکوت

به شب قسم که فرو ریخته از چشم ستاره
هزار راز نگفته‌ست که آورده سکوت

جهان به گریه نشست از دل بی‌تاب من
که خون گریسته‌ام در غم شبگرد سکوت

هزار مرثیه در سینه فروخورده‌ام و
دوباره شعله‌ورم در نفس سرد سکوت



مهدی غلامعلی شاهی

مهدی غلامعلی شاهی
ZibaMatn.IR
مهدی غلامعلیشاهی
ارسال شده توسط

تفسیر با هوش مصنوعی

شعر غلامعلی شاهی، رنج و تنهایی عمیقی را تصویر می‌کند. شاعر در چنگال سکوتِ سنگین و بی‌رحمی گرفتار است که روح او را می‌آزارد و امید و شوقش را خاموش کرده است. او از درد و رنج بی‌انتها می‌گوید و در نهایت، با فریادی خاموش، سکوت را به چالش می‌کشد. اشعار، تصویر یک دلشکستگی عمیق و ناامیدی را به تصویر می‌کشد.

ارسال متن