بگذار دستان ماه بگیرد ستاره ی...
زیبا متن: مرجع متن های زیبا کوتاه
- خانه
- متن ها
- متن اشعار حسن سهرابی
- بگذار دستان ماه بگیرد ستاره ی...
امتیاز دهید
0 امتیاز از 0 رای
بگذار دستان ماه بگیرد
ستارهی بیفروغِ چشمانم را
شاید در آغوشِ آرامِ شب
دردهایم از لابهلای پلکها
سُر بخورند
و به خواب بروند
من خستهام
از شمردنِ سایههایی
که نیامدند
و از صدای گامهایی
که همیشه پشتِ در،
محو شدند
دلم،
در پستوی سکوت
چیزی شبیه گریه میسازد
بیآنکه اشکی بریزد...
ماه،
اگر هنوز
دلش برای آغوشِ زمین تنگ میشود،
بیاید
و این ستارهی بیفروغ را
دوباره بتاباند.
حسن سهرابی
ZibaMatn.IR
تفسیر با هوش مصنوعی
شاعر از خستگی و ناامیدی ناشی از انتظار بیهوده رنج میبرد. چشمانش بیفروغ و دلش لبریز از دردی خاموش است. امیدوار است ماه، مثل آرامش شب، دردهایش را تسکین دهد و دوباره نور امید را در دلش روشن کند. سکوت، گریههای پنهانش را فریاد میزند.