خون ز رگ دزدیده شد یک...
زیبا متن: مرجع متن های زیبا کوتاه
- خانه
- متن ها
- متن اشعار حسن سهرابی
- خون ز رگ دزدیده شد یک...
امتیاز دهید
0 امتیاز از 0 رای
خون ز رگ دزدیده شد یک لحظه آن هم بیصدا
آرشی آید که تیری را رهاند بیهوا
تیغ عدلی میدرخشد در ظلامِ کهنهشب
میدمد صبحی دگر بر خاکِ خُفتهی بلا
خیز ای فرزند خورشید از دلِ خاکسترش
تا بسوزانی به نور خویش، این ظلمت سرا
رودِ خون جاریست از جانِ شهیدان وطن
میزند فریادشان در کوچهها و جادهها
خیزد از هر سنگری، بانگی به طوفان شبیه
بشکند زنجیر ظلم از ضربههای آشنا
عاقبت از رنج، شادی زاده گردد در وطن
این نوید عشق باشد بر دل آزادهها
در میان شعلهها ساهر صدا زد با غزل
کز جفای ظلم، دیگر کس نماند بیپنا
حسن سهرابی
ZibaMatn.IR