آن روز در اقیانوس افکارم غرق...

زیبا متن: مرجع متن های زیبا کوتاه

امتیاز دهید
5 امتیاز از 2 رای

آن روز در اقیانوس افکارم غرق بودم
و نفس هایم به شمارش افتاده بود
بدنم از خود بی خود شده بود کم کم خاطرات راه نفس کشیدن ریه هایم را بسته بودنند
تقلا هایم تمام شد چشمانم را بستم تا آسان تر جان دهم و
همان لحظه با چشمان تو مواجه شدم
فکر میکردم داریم باهم جان میدهیم باز هم تقلا کردم تا نجاتت دهم
و باز هم مثل همیشه صدایی خسته در درونم فریاد زد:
دیوانه او خودش اقیانوس است...

آسیابان عشق
ZibaMatn.IR
ارسال متن