
نویسنده ایی از دل دلتنگی
در پی نشان کردهٔ قلبم هستم...
آن روز در اقیانوس افکارم غرق بودم
و نفس هایم به شمارش افتاده بود
بدنم از خود بی خود شده بود کم کم خاطرات راه نفس کشیدن ریه هایم را بسته بودنند
تقلا هایم تمام شد چشمانم را بستم تا آسان تر جان دهم و
همان لحظه با چشمان تو...
آسیابان عشق
در حال بارگذاری...