متن راز هستی
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات راز هستی
شورش دل، آتش جان، غمزهٔ فتّان، چه بود؟
رازِ این هستی پنهان، نقشِ این ایوان، چه بود؟
سایهٔ بید و لبِ جو، خلوتِ راز آلود
این همه رنگ پریده، نالهٔ پنهان، چه بود؟
دیده بر دوخته بر ماه، خیال انگیز و مست
این من و این شبِ تنها، فکرِ این...
دیده بگشودم به عالم، جان ز جانان یافتم
بوی گل، آواز مرغان، در گلستان یافتم
دردِ هجران بود درمان، وصلِ جانان یافتم
نور در ظلمت، سائل بر سر خوان یافتم
دل ز خود بیگانه گشتم، خویش را در وی نهان
گوهرِ گمگشته را در بحرِ عمان یافتم
چشمِ دل بگشا...
هیچ اتفاقی، اتفاقی نیست!
بودن ما در خانوادههای انحصاری خودمون
در پیدا کردن دوستانمون
حتی در انتخاب دانشگاهمون و قرار گرفتن بینهمکلاسیهایی که از قبل اصلا نمیشناختیمشون!
محلهای که در اون زندگی میکنیم و سرکار میریم
ماشینی که از کنارش میگذریم
آدمی که ازش خرید میکنیم
مَرَضی که دچارش میشیم...
زندگی…
چون نسیمی که بر چهرهٔ دریا لغزید و رفت،
چون سایهای که در آغوش غروب گم شد،
چون فانوسی که پیش از رسیدن سحر،
آخرین شعلهٔ خود را در تاریکی رها کرد…
ما رهگذران این پل لغزانیم،
گذرگاهی که نامش را "زمان" نهادهاند،
سرگردان میان سایهها و نورها،
در...
دنیاست نقابی ز نقش خیال پنهان شده در پردهی ذرهبال
هر نقش که بینی در این خاک و آب آیینهی وهم است، نه کشف ناب
ما جمله مسافریم در راه نور در جستجوی آن ناپیدای دور
هر رنگ که بر چهرهی هستیست، خواب در خواب ندیدیم رخ آفتاب
دل خانهی...
میآیی از بطن تاریک نیستی
تا به یاد آوری شکوه روشن هستی
به پیش میروی در گذرگاه زندگی
تا بدانی باید گذشت از هستی و نیستی...