زیبا متن : مرجع متن های زیبا

امتیاز دهید
0 امتیاز از 0 رای

‍ چندَر اَ زمستانه میاَن بیخودی نیشتن
َاَ سرداَچه باغه جه بهاَر چنده نیویشتن

چفتن

توی این زمستان چقدر بیهوده نشستن
برای این باغ سرما‌زده چقدر از بهار نوشتن

دل و جان باغمان بس که دچار یخ‌زدگی شده است
برای *لیسه(راب) فقط مانده استخوان درختان را لیس زدن

از آتش همین اجاق، که نفسی گرم نمی‌شود
حتی با سیلی دست هم نمی‌توان صورت را سرخ کرد

روز، برای شب تاریک است تا که ستاره بتواند سوسو بزند
اما چرا رسم دنیا این است که جلوی پای ستاره‌ها بلند شدن

اگر‌تا صبح هم از بهار بنویسی، هیچ گلی عنچه نخواهد داد
مرد می‌خواهد از این زمستان سرد جان بدر بردن

زیر‌نویس:

*راب: حلزون بدون
ZibaMatn.IR


ZibaMatn.IR

انتشار متن در زیبامتن