متن ابراهیم اورامانی
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات ابراهیم اورامانی
آمدن بهار و تابستان و
زمستان عادی ست
مشکل پاییز است،
چو می آید،
تو می روی!.
شعر: ابراهیم اورامانی
ترجمه به فارسی: زانا کوردستانی
با این همه تنهایی و این همه پاییز
در پایان فقط شعر است
که برای شاعر باقی می ماند.
و ستاره ها را از خواب بیدار می کند
که به شب بفهماند
این همه تنهایی و
این همه پاییز را تمام کند.
شعر: ابراهیم اورامانی
ترجمه به فارسی: زانا کوردستانی
چه بزرگ است،
پاییز!
شبیه تنهایی ست...
شعر: ابراهیم اورامانی
ترجمه به فارسی: زانا کوردستانی
چون می گویند: نبات!
تو به خاطر می آیی...
شعر: ابراهیم اورامانی
ترجمه به فارسی: زانا کوردستانی
چون وطنم را گم می کنم،
تو را می یابم!
بی تو،
به من چه،
که چه بر سر وطنم می آید!
شعر: ابراهیم اورامانی
ترجمه به فارسی: زانا کوردستانی
راه های دور و دراز را
کوتاه می کند.
به تو اندیشیدن...
شعر: ابراهیم اورامانی
ترجمه به فارسی: زانا کوردستانی
این همه تنهایی،
یا دیوانه ام می کند،
یا که شاعر!
شعر: ابراهیم اورامانی
ترجمه به فارسی: زانا کوردستانی
مشابه اند،
شراب و
رنگ چشم هایت.
هر دو مرا مست می کنند..
شعر: ابراهیم اورامانی
ترجمه به فارسی: زانا کوردستانی
می دانم که دو جهان هست،
ولی آنچه که از بین نمی رود،
دنیای من و توست!
شعر: ابراهیم اورامانی
ترجمه به فارسی: زانا کوردستانی
شبیه نمک است!
که بریزی بر روی زخمت،
تنهایی...
شعر: ابراهیم اورامانی
ترجمه به فارسی: زانا کوردستانی
بیا با هم شعری بنویسیم!
تو چه می نویسی؟!
من فقط می نویسم:
-- آخ که چه بسیار دوستت دارم!
شعر: ابراهیم اورامانی
ترجمه: زانا کوردستانی
احتمالن،
در جایی بسیار دوری،
که اینچنین ماه گرفته است!
شعر: ابراهیم اورامانی
ترجمه: زانا کوردستانی
تنهایی چنین ست:
آفتاب طلوع کند و
دوباره غروب کند و
همچنان چشم انتظار کسی باشی!
شعر: ابراهیم اورامانی
ترجمه: زانا کوردستانی
باز هم،
ابن تنهایی بود،
که تنهایم نگذاشت!
شعر: ابراهیم اورامانی
ترجمه: زانا کوردستانی