سه شنبه , ۱۳ آذر ۱۴۰۳
وقت استکه بنشینی و گیسو بگشایی......
ای زندگی! به تازگی در دیدگانات نگریستم و گویی در ژرفنایِ ناپیمودنی غرقه شدم....
زن کامل نوع انسانی والاتری از مرد کامل است، هرچند بسیار کمیاب تر از مرد است....
هیچ چیزی چندش آور تر از احترامی که از ترس نشات گرفته، نیست....
عشق بلایی است که همه خواستارش هستند....
آه...... که در فراق اوهر قدمی است آتشی ............
آدمهایی که محبت می کنند کمیاب اندآدمهایی که قدر محبت رو میدونند،نایاب !!...
روی در سیگار فروشی نوشته بود :بهمن تمام شدآزادی نداریمتیر موجود است...
اگه کسی رو از دست دادی اما خودتو پیدا کردی ، برنده ای...
ﺗﻌﻠﯿﻢ ﺑﻪ ﻧﺎﺩﺍﻥ ؛ﻫﻤﺎﻥ ﻗﺪﺭ ﺑﯽ ﺛﻤﺮ ﺍﺳﺖ ﮐﻪﺑﺨﻮﺍﻫﯿﻢ ﺑﺎ ﺻﺎﺑﻮﻥ ،ﺫﻏﺎﻝ ﺭﺍ ﺳﻔﯿﺪ ﮐﻨﯿﻢ ...!!!...
غیبت هیچکس را نکن شاید از گناهش خبر داشته باشی اما از توبه اش خبر نداری......
زمزمه کتاب ها شنیده نمی شودوقتی بلندگوها در دست بی خردان است....
با شیخ از شراب حکایت مکن که شیخ،تا خون خلق هست ننوشد شراب را......
هر کسی... سزاوار فرصتی دیگر است... اما...نه برای همان اشتباه...
میگویند فردا بهتر خواهد شد…مگر امروز، فردای دیروز نیست؟دیروز چه کردید؟؟...
لاف عشق و گله از یار ؟!زهی لاف دروغ !عشقبازان چنین مستحق هجرانند.........
بوی زلف او حواسم را پریشان کرد و رفت...........
نامت شنومدل ز فرح زنده شود...
رنج فراق هست و امید وصال نیستاین هست و نیستکاش کهزیر و زبر شود......
دلم هوایتو داردهوای زمزمه ات.....
وحدت عشقست این جانیست دویا تویی یا عشق یا اقبال عشق...
گمت کردم مانند لبخندی در عکس های کودکی ام...
گفٖته بودم که به دریا نزنم دل اماکو دلی تا که به دریا بزنم یا نزنم...
ﻧﺎزﯾﺴﺖ ﺗﻮ را در ﺳﺮ ! ﮐﻤﺘﺮ ﻧﮑﻨﯽ .. داﻧﻢ دردیﺳﺖ ﻣﺮا در دل ﺑﺎورﻧﮑﻨﯽ داﻧﻢ...
خوبی و دلبری و حسن حسابی داردبی حساب از چه سبب اینهمه زیبا شده ای ؟...
هیچ اتفاقی، قرار نیست بیفتد.امّا،آدمی است دیگر،همیشهمنتظر میماند!...
هیچوقت اجازه نده ذهن های کوچیک، بهت بگن رویات بزرگ و دور از دسترسه...
من سراپا همه زخممتو سراپاهمه انگشت نوازش باش ......
تنها که می ماندو امان از صدای اوکه ابدی شد در گوش من .. !...
کشش ساحل اگر هست چرا کوشش موج..جذبه ی دیدن تو می کشد از هر طرفم...
هر چقدر بگوییم تنهایی خوب است،آخرش روزی قلب ات برای کسی تندتر می زند...
در خموشی های من فریادهاستآنکه دریابدچه میگویم....... کجاست..؟...
همیشه حرفی که میزنی مهم نیستگاهی حرفی که نمی زنی مهمه....
برای کسی که تنهاستآینهتنهایی دیگری ست..........
از تمام کسانی که با من نامهربان بودند،متشکرم آنها به من اهمیت مهربانی را یادآوری کردند....
اندیشه معشوق نگهبان خیال استعاشق نتواند به خیال دگر افتاد ......
تا عشٖق تو در میان جان است جان بر همه چیز کامران است...
دستم ، نه !اما دلم به هنگام نوشتن نام تو می لرزد…........!...
تو همانی که دلم لک زده لبخندش رااو که هرگز نتوان یافتهمانندش را..!...
از عشق توجز شعر نشد هیچ نصیبمبی آنکه بفهمم،شده یک شهر رقیبم......
-من نمی توانم !اما ، بگذار شعرهایم تو را لمس کنند….......
از همه اندوهگین تر شخصی است که از همه بیشتر می خندد......
هرچه دادم به او حلالش بادغیر ازآن دل که مفت بخشیدم...
آغوشت؛اندک جایی برای زیستناندک جایی برای مردن.........
آخر از حسرت دیدار تو من میمیرم...
خوب یا بدتو مرا ساخته ای!تو مرا صیقلی کرده و پرداخته ای ......
هر جا روی بیایمهر جا روم بیاییدر مرگ و زندگانیبا تو خوشم خوشستم...
آدما ساخته شدن که همدیگه رو بشناسن... ولی اونا یاد نگرفتن که با هم زندگی کنن !...
گفته بودی که بیایم ؛ چو به جان آیی تو من به جان آمدم، اینک تو چرا مینایی…...
منم واین صنم وعاشقی وباقی عمر!من از او گر بکشی جای دگر می نروم!...