دوشنبه , ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۳
ای طلسم و اسرار عالم، سخنی بگویکه هر پروانه در شمعی به سمتت پرواز استدر همهٔ آفاق و مکان ها، تو را جاوید می بینمهیچ جایی جز در قلبم، محل و منزل تو نیستبر بیشهٔ عشق، در سوزنی شدم و سوختمتا آتش قلبم، آتش حقیقت را برافروختتو در درخششت زندگی می یابی و زندگی می دهیو زندگی بی تو، مرگی است که در ظلمت آباد استای دانا و آگاه از همهٔ اسراربر زبان عشقت، سخنی از کتاب حقیقت بخوانروز و شب در گردش امیدواری به تو استهر ذرّه، درامی کوچک از ب...
وجدانیسفید دارددستان پینه بسته حقیقت...
رنجیدن از حقیقتبهتر از تسکین با دروغ است...
در دلم عین حقیقت یکه‌تازی میکنیپشت بر دنیای بی رحمِ مجازی می‌کنی...
پر از گلایه ام اما به جبر خندانمهمیشه واقعیت ناشى از حقیقت نیست...
سه چیز زمانِ زیادی پنهان نخواهد ماند :- خورشید- ماه- حقیقت...
تو فقط حرف بزن *چشمانت*حقیقت را زیر نویس میکند......
تا سگ نشوی کوچه و بازار نگردی...هرگز نشوی گرگ بیابان حقیقت...
زمان آدمها را عوض نمیکند... زمان حقیقت آدمها را آشکار میکند.......
باورها دشمنان خطرناک تری از دروغ، برای حقیقت هستند....
حقیقت وهمی است که بدون آن یک گونه خاص قادر به زنده ماندن نیست....
آنچه می شنویم یک نظر است نه یک واقعیت، آنچه می بینیم منظره ای است نه یک حقیقت....
حقیقت چیزی نیست که میدونی ...چیزیه که باید ثابت کنی...
هنرمندان برای بیان حقیقت دروغ میگویند٬ولی سیاست مداران برای پنهان کردن حقیقت......
تو را دوست دارم و این دوست داشتن / حقیقتی است که مرا به زندگی دلبسته می کند....
