متن تسکین
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات تسکین
بازهم امشب با نگاهت عشق بازی میکنم
خاطراتت را دوباره صحنه سازی میکنم
چنان ویرانم از عشق تو ای مه روی زیبایم
که با دستانت به خیالم دست درازی میکنم
دو چشمت کرده حیرانم که مثل بچه آهویی
به یاد چشمانت هر شب دل نوازی میکنم
صدایم کن نگاهم کن...
ای مهربانیت آغشته با عسل
بی آنکه شهد بریزی به جان من
ای تسکین کابوس در اوج تلخواب
ای خواب ، خواب ، خواب
ای مهربان بی دلیل ، بی دلیل گم شده پیدا شده
ای من فدای آمدن ای بی نرفتن همیشه ...
ماندنی ...
حرفی نگفته مانده است...
یک نفر نیست مرا تسکین دهد؟
تا به کی حال بد و راه خلف؟
یک نفر نیست مرا آرام کند؟
تا به کی چشم به گریه وا نهم؟
یک نفر نیست پناهم بدهد؟
تا به کی مشت به دیوار به نهم؟
یک نفر نیست عذابم ندهد؟
تا به که بی...