شنبه , ۲۹ دی ۱۴۰۳
گربه ام پایِ حوضِ نقّاشی /رفته تا دستِ گل به آب دهد...«آرمان پرناک»...
اگر چه دیدمت اما هنوز دلتنگمهنوز مثل تو تنها... هنوز دلتنگم.قسم به برق نگاهت، به ناز لبخندتقسم به شوق تماشا هنوز دلتنگم.رسید وقت جدایی و بعد هر بوسهچه گفت صخره به دریا؟: "هنوز دلتنگم".شبیه حوض که ماه است در دلش؛ هرچندرسیده ام به تو، اما هنوز دلتنگم.چه باورم بکنید و چه باورم نکنیدهنوز... مردم دنیا! هنوز دلتنگم......
سُرخ شد گونه ی آب/کنار حوض/سایه ی اَنار...
لب این حوض مینشینمچنگ ابی بر میدارمو به آن زل میزنموقتی بهانهای ندارمبرای سرودنت...
من حوض لب کاشی تو فواره چه تشبیهیبازا به آغوشم ببین من از تو لبریزم...