شنبه , ۲۹ دی ۱۴۰۳
طُ جدا از منی و من با خیال تو روز هارا شب و دوباره روز را آغاز میکنم......
ط▪️صدف سفید چشمانت مروارید سیاه رنگی را می پروراندگیسوی پر کلاغی ات را به ماه کامل صورتت بپاشان تا بار دیگر همه ی مردم شهر از گرفتن ماه دلواپس شوندتا بار دیگر ثابت شود که دنیایی در دست توستامیدوارم من آن کشتی خجسته باشم که بر ساحل دهانت لنگر می گیرد، در خشکی لبهایت دراز می کشد و دریا را در آغوش خود جای می دهد. دستانت آه دستانتدستانت که لطافت نسیم را دارد باز گلدان خشک شده را به تبسم وادار می کندو بازدمت به خاک مرده گلدان جان تاز...
بعد از طُ هوای اتاقم همیشه ابری ست✍ سردار...
تو بمان خوشبخت شدنت با من :)...
همونطور که بافتنِ مو یه کارِ مَردونَست.. بستن و باز کردن دکمه های پیراهنِ مَردونه هم یه کار زَنونَست...
دستای ما مال کی شد؟=))♡∞...
باید اتوبوس خودم را عوض کنمدیگر سالهاست...طُ را در صندلیِ آخر نمی بینم 🔹 [ سردار ] https://gerdioz.blog.ir/...
چه کرده ای تو با دلم ؟؟شکوه که میکنم ز طُ نگاه دیگرانشعر حساب می شود 🔹 [ سردار ]...
برای عطر بودنتخنده های بی دلیل و طولانی اتبرای آغوش گرمت هنگام خستگی امنگاه های کنجکاوت ، در اولین دیدارتبرای حضورت در عمیق ترین نقطه ی وجودم برایِ چشمهایت ، نگاهتوقتی سکوت میکنی تا بفهمم از طُ ممنونم...
در وجود طُ طبیعتی است بکرهوایی پاک و رودی خروشان شالیزاری با طراوت... گندم زاری پر از برکت.. آسمانی همیشه آبی و دریایی زلال و آرامچقدر وجود تو خوب است...
هر صبح براۍ تو بیدار مۍ شومهر صبح بیدار مۍ شوم تا یڪ روز بیشتر دوستت داشتہ باشم… ️ ...
لبخندت...تفسیر شعرای مولاناست...با تو دلم گرمه...بی تو جهان تنهاست......
اَزْ وسْعَتْ لَبْخند طُجآن میگیرد زِندِگیبُگذار لبخَندتْحآل تَمآم روزهآی مرآ خوب کند ️️️...
از تمام شعرهای دنیا من فقط تو را حفظم....️️️...