متن دلنوشته های سردار
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات دلنوشته های سردار
موهای تو پریشان باشد بهتر است
شانه می خواهی چکار
نگاه می کنم به خویش
به این منی که چندی رفته است
با این من عاصی سخن از صبر مگو
چه غریبانه در انتهای دنیا
تو را انتظار می کشم...
مرا به جز آغوشِ تو جایِ گریه نیست
کاش که آغوشت
. آخرِ دنیا باشد
و عشق همان تفسیرِ چشمان توست
آسمانی که جا کرده ای درون آن
و دریایی همیشه آبی
که موهایت ، موج هایی همیشه آشفته
-سردار
و بیشتر از من...
غم دچار من است ....
✍ سردار
اندوهِ مردابم و ..
دریاست ، حسرتِ هر روز من
✍ سردار
بعد از طُ هوای اتاقم همیشه ابری ست
✍ سردار
آدمها روح خانه ها و خاطرات ما هستند
وقتی که به دیوار ها و حیاط خانه خیره می شوم
خیلی ها نیستند
خانه همان خانه است همان آسمان اما..
انگار دیگر روحی ندارد
به هر طرف نگاه میکنم درد و اندوه در کمین است
خنده هایی که رفتند
صدای مادر...
رفتی و سالهاست که مرا ندیده ای
و من دیگر آن جوان سابق نیستم
تمام آن شورها و عطش داغی شد و بر سینه ام نشست
بعد از تو خیلی ها رفتند
و اندوه هایی مدام ، که بر من آمد
روزهایی که تلخ گذشت و هنوز هم تلخ است...
سرزمین مادری ام ؟؟؟
آه ...
و اما سرزمین من جایی ست که تو در آن باشی
جایی که به عطر نفس های تو آغشته باشد
من در تو عجین شه ام چنان که که آسمان به به هوایش
چگونه خویش را ترک کنم ؟ وقتی تمام من تویی
ترک...
این خنده ها
چسب زخمی ست ، بر دهان ما
✍ سردار
کسی را شبیه من دوست ندار
برای کسی شبیه من نگران نباش
حتی بعد از من
اگر روزی عاشق شدی
شبیه من در آغوشش نگیر
مرا برای همیشه در قلبت نگه دار
✍ سردار
ایکاش که دنیا پنجره ای داشت
به سوی رفتگان
دلم که سخت برای تو تنگ می شد
قرارمان کنار آن پنجره
از دنیای بی تو ، سخت خسته ام
از اینهمه آدمهای غریب
حرفهایشان را نمی فهمم
و شاید آنها زبان اندوه مرا نمی دانند
✍ سردار
ماییم و صد درد
که وصله شده بر تن ما
✍ سردار