پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
پرسید ز من دست نحیفم خود برکنم از نزد شما…تا دستی شوم از آن کسی که ؛بی دست چو دستان خدا بود!من دست بدادم و بگفتم خود پر بکش از ما و سلامم بر او برسانبوس دو دستش دستی که از ایشان به جدا بوداز هر طرفش نیزه رسیده است؛ دست در تن عباس چکیده استمن تشنه ی دیدار تو هستم؛ عباس بیا از تو بعید استخود قابلتان هیچ ندارد؛ دستان نحیف و لاغر اماخود هیچ جز این دست نباشد؛ ای کاش که آن نزد شما بوددریا بشد از خون تو احمج؛ میت بشد از بحر تو دریا...
ای عشق زلال، روح دریا عباس!زیبایی محض، ای دلارا عباس!الحق که به تو نام قمر می آیدای ماه ترین عموی دنیا عباس!...
مڪَر نمی ڪَویی ڪه ، هر آدمی یڪ بار عاشق می شود؟ پس چرا .... هر صبح ڪه چشم هایت را بازمی ڪنی دل می بازم باز ...؟!️️️...
چه گواراست این شربت زعفرانیاما تشنه از محله ما رفتعباس تعزیه...
مکن از خار هراس باغ ما دارد یاسیک بیابان دشمن منم و یک عباس آسمانم من و عباس علی ماه من استچه غم از روبهیان شیر به همراه من است...
باز منو احساس / پیچیده توی هیئت عطر ناب یاسدوباره پا گرفته روضه عباس / دل و احساس آه و شور و دم / گره خورده دلم با نخهای پرچمواسه تو تا همیشه طپش قلبم / میگیره دم...
گردیده از پیکر جدا شاخۀ یاسمافتاده بر روی زمین دست عباسم عباس من! عباس من! چشم خود وا کنبار دگر حمایت از آل طاها کن...
جان زینب به لب رسید ای رسیده به علقمهکی می آیی عباس ای قرار دل علی دل به تو بسته فاطمهکی می آیی عباس برگردان : قلب بی کینه عشق در سینه آب و آیینهکی می آیی عباس خیمه ها چشم انتظار دیدنتتیغ دشمن در کمین چیدنتمی رسدکی دست ما بر دامنتکی می آیی عباس جان زینب ، جان اصغر ، جان منبر لب خشکیده ات آبی بزنقلب تو تنگ است و جنگت تن به تنکی می آیی عباس دست تو تنها پناه اصغر استخشم تو سرمایه ی این ل...
مکن از خار هراس باغ ما دارد یاسیک بیابان دشمن منم و یک عباسآسمانم من و عباس علی ماه من استچه غم از روبهیان شیر به همراه من استمرحبا عباسم...
آب می گوید حسین، بی تاب می گوید حسیناز سر شب تا سحر مهتاب می گوید حسیندیده می گوید حسین، نادیده می گوید حسینهر کجا باشد دلی غمدیده می گوید حسینیار می گوید حسین، دلدار می گوید حسینروز و شب هر دیده بیدار می گوید حسینیاس می گوید حسین، احساس می گوید حسینتا قیامت حضرت عباس می گوید حسین...
فردا حسین سر می دهد، عباس و اکبر می دهد (۲)شش ماهه اصغر می دهد، هم عون و جعفر می دهدامشب حسین دلداری فرزند خواهر می دهد فردا سر و دست و بدن در راه داور می دهدفردا حسین سر می دهد، عباس و اکبر می دهد (۲)امشب شه دنیا و دین، با قلب مجروح و غمینگوید به زین العابدین باشد وداع آخرینای دل غمین حالم ببین از جور قوم مشرکینفردا یقین شمر لعین آبم ز خنجر می دهدفردا حسین سر می دهد، عباس و اکبر می دهد (۲)امشب کند لیلا فغان زینب بود بر سر زنا...
به راه دین از تن و از سر گذشتی/ز قاسم و عباس و اکبر گذشتیاگر چه در خون بودی آخرین ساعات/به زیر تیغ و نیزه کردی مناجاتمُجیب المضطر/چو لاله پرپر/شهید بی سر/غریب مادرحسین ِ مظلوم.....