پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
درون من کسی ستبه مهربانی تو که هر غروب دلتنگدست تنهایی مرا می گیرد شانه به شانه ی من خستگی هایم را قدم می زند با چشمان زلالش خیره می شود به دو چشم مشتاقمدل به دل غصه هایم می دهد مرا می کشاند در قاب علاقه اش و با یک نگاهِ زیبا لبخندی می بخشد بر لبانم که برای زندگی کافیست حالا تو ای عزیز دلمهر چقدر دوست داری نباش من با رویای تو هم عاشقی می کنم ....!!!...
در ارزیابی زیبایی عزیزانم، مرا با «زیبایی شناسی» مدوّن کاری نیست و در این نکته ی به خصوص است که باید اعتراف کنم، من آنها را با قلبم می نگرم نه با چشمانم.- ایران درّودی- در فاصله ی دو نقطه...
من محو دریای شمالمتا وقتی یک نگاه زیبااز تو چشمای تو دارمحالم خوبه خوش بحالم...