سه شنبه , ۱۳ آذر ۱۴۰۳
گاهی بی هوادلم هوایش را می کندهوای او...اویی که هیچوقت هوایم را نداشت......
می ترسمآنقدر دوستت بدارمکه خدا شک کند شروععشق واقعی از ما بوده یا آدم و حوا...
تو هر دقیقهو هر ثانیهدر ذهن و یاد من هستیاما، اگر بخواهیمی توانی امشب را نیزدر کنار من صبح کنی...
عشق ماندن میخواهدیک نفر که پای دلت بماند نه حرف هایت........
باید قبول کرد بعضی از کارها مردونست...مثلِ دوست داشتن یک زن!...
من امّاجلوى دخترمانروزى هزار بار قربان صدقه ات میروم!چشم و گوشش باز شود اتفاقاً...باید بفهمد* مَرد *خواستنش را فریاد میزند!...
رسیدن به تو هرچقدر هم که سخت باشه و طول بکشه، من صبر میکنم...چون این عشق ارزشِ موندن رو داره...!...
دنیایم را میدهم برای لبخندت...هراسی نیست ...شاد که باشی دوباره دنیا از آن من است......
من انقدر دوستش دارمکه حاضرم هزار سال ،باهاش توی بلاتکلیفی بمونم..امّا تمومش نکنم......
قرارمان فصل انگورشراب که شدم بیاتو جام بیاور من جانجام را خالی از جان کنهراسی نیست... فقط تو خوش باشهمین مرا کافیست......
تو هستی ، تو در قلب منی،و همچنان قلبم می تپدتو مال منی ، همه ی هستی منیو همچنان بودنت به من امید میدهد...
گاهی وقتها مجبوری احمق باشی !رویِ کاغَذ مینویسمدَستهایِ تُو . . .و رویِ آن دست میکشم . . . !!!...
با هیجان دوستت دارم.مثل رد شدن از رودخانهوارد شدن به منطقهی شکار ممنوعیا بریدن ترمز در سراشیب جادهدوست داشتنت زیباستاما خطرناک......
ما که سالهاست بهم رسیدیم برای همه عشاق ارزومندم این وصال را...