پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
سبزه ها را گره ای کور مزن تا شایدیک نسیمی نظری کرد به هم برگشتیم...
سبزه در دست تو و چشم من اما نگرانکه گره را به هوای چه کسی خواهی زد...
سبزه را من به هوای توگره خواهم زد...که «تو» دنیای منیسبز بمانی همه عمر!...
تمام سبزه های روی زمین را گره میزنمتا " تو " ...گره از دلم وا کنی ......
عید من با غم دیدار"تو" آخر شد و بازسیزده رابا هوست سبزه بهم می بافم...
وقتی تونیستی چه بهاری؟! چه سبزه ای؟!این عید هم مبارک آنها که با تو اند !...
سبزه در دست تو و چشم من اما نگرانکه گره را به هوای چه کسی خواهی زد …!...
سلامتی اونایی که حتی یه دونه سبزه هم گره نزدن ولی یه عمریه دلاشون به هم گره کور خورده !...
سبزه رو از سفره بگیرماهی را با خودت بیاروقتشه بیرون بزنیم / سیزدهمین روز بهار سیزده بدر و روز طبیعت مبارک...
آمیخته شد نگاه من با نوروزبا هر گل این بهار آتش افروزتا سال دگر دست به دستت باشمصد سبزه گره زدم به یادت امروز...
با سلام و عرض تبریک سال نو باید خدمت شما عرض کنم که بنده امسال قصد ازدواج ندارم,!لطفا سبزه ها را به نیت یکی دیگه گره بزن!!!!...
سیزده بدر که می رسهنوبت عاشق شدنهنوبت آشه رشته وسبزه به آب سپردنهسیزدتون بارونی و شاد...
زمستانچه فصلی چه فصلیکه جزدرنگاهتتماشای سبزه محال است...
از الان گفته باشمکسی به هوای من سبزه گره نزنهامسال هم میخوام مجرد بمونم...
چال گونه،روی سبزه،گیسوان لخت و خرماهر سه راهم را نبینم چشم ها عاشق کش است...