پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
خدایادراین روزگار پر هیاهوسرزمین و ملت ایرانرا از بلاهای طبیعیزلزله و سیلحفظ کنپناه ایران مان باش...
بخوان به معراج آغوشت مرا،که سرزمین این کولی،از مرز نفس های تو آغاز می شود…...
بیهوده انتظار تو را دارم دانم دگر تو باز نخواهی گشت هر چند اینجا بهشت شاد خدایان است بی تو برای من این سرزمین غم زده زندان است ....
گناه مردم سرزمین من چیست؟اینجای جهان متولد شده اندیا فرزندان کسانی هستند کهاز سر صفا - خواستند خانه آباد شود!...
شبیه سرزمینی که یکی در آن به پا خیزدیکی در من شبیه تو خیال کودتا دارد...
هر زن یک سر زمین استآداب و رسوم خودش را دارد!...