متن شاعران معاصر ایران
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات شاعران معاصر ایران
لحظه پایانی پیکار با مرگ است،
ولی
هر که جان گیرد سرانجامش،
پُر از حیرانی است
حسن سهرابی
sohrabi hassan
sohrabipoem
دریچه چشمانت را بگشای
بگذار نگاهت زیبا کند ، این شهر آشوب زده را .
بگذار نفسهایت آشفته کند ، سکوت دلهای
بیقرار را ، در هنگامه همنوازی ظلمت و درد .
نفسهایت را بگذار و بگذر،
در امتداد خیابانهای پنهان شده این شهرِ
غریب.
شاید در پسِ کوچه ای...
بادیدن چشمهای دریا غم خورد
آرامش روزگار او برهم خورد
پاپس نکشیدصخره،هرچند که او
ازجان موج،سیلی محکم خورد
رضاحدادیان
رباعی از کتاب سرقرار باران
ای شکوفه ی سپید
بگو چطور پنهان کنم زیبایی ات را
که از لبخند آفتاب
وجیک جیکِ گنجشک ها تو می ریزی
مریم گمار
یک تّکه آفتاب برایم بیاورید!
از آسمان تار خودم گریه ام گرفت
نشسته ای بر شاخه های رها
و باد را به طاعتی مُوهوم فرا می خوانی
و نمی دانی دست های او
در انحنای هیچ شکلی نمی ماند
ای غنچه لجوج!
به سطح بیاور مجال شکُفتن را
تا بتابد به نقطه های کور
و همچنان که هوا از اعماقت می گذرد...
ای غنچه لجوج!
به سطح بیاور مجال شکُفتن را
تا بتابد به نقطه های کور
و همچنان که هوا از اعماقت می گذرد
بی اعتبار شود سایه های تنهایی.
مریم گمار
دانی که مرا طاقت بسیار نمانده است
در چهره من گریهٔ به اجبار نمانده است
اندر پس آن چهرهٔ غمبار
در حافظه ام چهرهٔ آن یار نمانده است
سایه
نزدیکتر از سایهٔ خود من به تو بودم
امّا،
دیوانه شدم چون که تو را
با غمِ بسیار بدیدم.
حسن سهرابی