متن صفا
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات صفا
احساس، به جامِ نگهِ «تو»، دارم؛
پیوسته از این حسّ صفا سرشارم!
آیا که شود، باز بیایی پیشم؛
تا بنگری احساسِ دلِ بیمارم؟
*…*…*…*…*…*…*…*…*…*…*
با گلِ فرزند، باغِ خانه زیبا می شود
غنچه های مهر، در سینه، شکوفا می شود
آمد و، رفتش، تبی در خانه برپا می کند
شیطنت هایش، صفا را در نهان، جا می کند
*…*…*…*…*…*…*…*…*…*…*
*…*…*…*…*…*…*…*…*…*…*
مهرِ فرزندآوری، مهری عمیقا، جانفزاست
بودنِ فرزند در خانه، صفای لحظه هاست
*…*…*…*…*…*…*…*…*…*…*
…*…*…*…*…*…*…*…*…*…*…*
زن، عزیزِ قصرِ مصرِ خانه ی نابِ صفاست
یاوری زیبا، میانِ بسترِ خوابِ وفاست
از صفای اصلِ نیکو، پای میگیرد نهال؛
بی وجودِ بذرِ خالص، هست، سرسبزی، محال.
بیتی از مثنوی تعلیمی
می توان برداشت کرد از: آیه های حق، چنین:
از تباری پاک، می مانَد صفا، روی زمین؛
همچنین، لازم برای جوششِ یک نسلِ پاک،
آبِ عفّت هست و خاکی بس نکو وُ، اصلِ پاک...
برشی از یک مثنوی تعلیمی
نفسم با تو شود شاد و،
دلم نغمه زنان؛
تپشِ قلب و صفای گلِ جانم با توست!
پدر، فهمانده این را، با تلاشش؛
که باارزش ترین، کانِ وفا اوست...
برای حسّ نابِ زندگانی،
دل انگیزان ترین، صوتِ صفا اوست...
شاعر: زهرا حکیمی بافقی (برشی از یک چهارپاره)
عصرها وقتی برایت چای را دم می کنم
بیشتر پیوند خود را با تو محکم می کنم
چای خوردن های ما یک اتفاق ساده نیست
با تو گرم گفتگو هستم، صفا هم می کنم
تا فضای خانه را پر می کنم از عطر چای
خستگی را، خستگی را از تنت...
کریما! مهرو رزق و صفا از توست من به چه گیرم که ناشکیبایی شده توشه راهم؛ به جز لطفت انتظاری نیست که گیری از دور و نزدیک دستانم .
مریم بیانی
عشقت گذشت از من و با من وفا نکرد
گُل حق عشق را به زمینش ادا نکرد
قلبم چه پیر شد به ره چشم تو ولی
موی سپید ، رنگِ دگر با حنا نکرد
گفتند عشق، روی خوشی دارد و هنوز
یک روی خوش برای نمونه به ما نکرد
من...
الو باران
الو باران بفرما نم نم ات کو؟
شمیم عطر وبوی مریم ات کو؟
ببین باریدنت را دوست دارم
صفای مستمر وکم کم ات کو؟