فکر بلبل همه آن است که گل شد یارش
گُل از پیراهنت چینم که زلف شب بیارایم چراغ از خندهات گیرم که راه صبح بگشایم
گل نسبتى ندارد با روى دلفریبت تو در میان گلها چون گل میانِ خاری
میشه پروانه شد و روی هر گلی نشست اما بهتره، مهربون شد و به هر *دلی* نشست
گل یا پوچ چه فرق می کند؟ یک طرف بازی که تو باشی هر دو دستم پر است
قلب مانند گل است فقط در زمان درستش باز میشود...
هیچ گل سرخی بی خار نیست، ولی خارهای بیگل فراوانند.
خدا وسط غم هات یه گل می کاره مطمئن باش
اگر وجود خار در گل مایه اندوه ماست، وجود گل در کنار خار باید مایه شادی ما باشد.
دنیا همه پوچ تو ، تنها گلِ من
با تو گل می دهم و ناز بهار را نمی کشم
گل می رود از بستان بلبل ز چه خاموشی وقت است که دل زین غم بخراشی و بخروشی
گل را مبرید پیش من نام با حسن وجود آن گل اندام