وَز سینه، جدا مشو،که جانی..
چشم را خیره کند پرتو زیبایی تو
خوب بودن مثه فقیر بودنه هیچ کس آدم حسابت نمیکنه
دمنوشِ هر لحظه ام فنجان-فنجان یادِ تو
پایان تلخ غصه های قصه مادر فرشته ی مرگ
هق هق بالش خوابِ گونه های بی مادر
و شاید ما را در پسِ این دوری دیداریست...
من به چشمان خیال انگیزت معتادم
دریای شور انگیز چشمانت چه زیباست
زندگی من با طلوع خورشید چشمهای زیبای تو آغاز شد تولدت مبارک، چشمهای مهربان و زیبایت به دور ازچشم بد
شطرنج شکنجه ای ذهنی است.
با اشتیاق زندگی کن!
کاش خدا حک بکند مهر مرا در دل تو...
بوس از تو و جان از من بازار چنین خوشتر؟!
باز سنجاقک عاشق/ لقمه ی باز شد/لیسار در مِه جنگل
به رنگ رویاهایت گوش بده.
تولدت مبارک بهانه ی خوشبختی من
جان گفتن های تو ... تمدید نفس های من است عشقم
رقابت، گناه است.
گیرِ تو بود دلم ، نَخ کِشش کردی فقط
سفر تو کردی و من در جهان غریب شدم
جوانی، سن و سال ندارد.
لبخند بزن جانا لبخند تو یعنی عشق
خیلی چیزا بود که بگم دردامو ریختم تو خودم...