یکشنبه , ۴ آذر ۱۴۰۳
در ڪنار تو 🫵 صبحی استڪه رنجِ شبان را از یاد می برد..!!!...
غم های کوچک پرازحرفند، غم های بزرگ لالفاطیماه نویسنده وشاعر...
حالا که پر از حرفمگوشه همه سنگین است .حجت اله حبیبی...
تو تنهاآدمی هستی کهدلم می خواد باهاش حرف بزنم ️️️...
اومدم با دلم منطقی حرف بزنمگفت خفه شو دوسش داری...
کاش... یکی باشه که وقتی باهاش حرف میزنی سبک تر بشی نه پشیمون...
تمام حرفبر سر حرفی استکه از گفتن آن عاجزیم...
با همه حرف کم میارم،با تو زمان...
.حرف برای گفتن زیاد بود، وقت کم... فقط بوسیدمش ...!️️️...
همهمه ی علف زارانحرفاز باد است...
زخم حرف کسی که دوسش داری،هیچوقت خوب نمیشه ......
گوش کن به حرف هایی که نمیزنم......
چشم هایتحرف به حرذفگلو گیر بود...
فدایحرف به حرف اسمت...
جهنم چیست؟جز بودن میان دیگرانی که نمی داننددردت رانمی فهمند حرفت را......
زخم حرف کسی که دوسش داری هیچوقت خوب نمیشه......
من عشق میکنم اون شبی که حرف میکشم ازت تو ناز میکنی و منم ناز میکشم همش...
چه کسی حرف مرا / درد مرا باور کرد؟ تو ...بیا با من باش...
هر چقدر یک نفر بیشتر حرف بزند /کمتر باید حرف هایش را جدی گرفت....