بیو عاشقانه
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات بیو عاشقانه
گرم یادآوری یا نه،
من از یادت نمی کاهم،
تو را من چشم در راهم
وقتی دلت عاشق میشه پیش یه زن گیرمیکنه هی توی فکرش میری و ذهنت درگیرمیکنه همهْ توجه تو تنهامیره سمت نگاش چه حس عجیبیه عشق دنیامیشه رنگ چشاش
دوستان گویند سعدی! خیمه بر گلزار زن
من گلی را دوست می دارم، که در گلزار نیست...
(سعدی)
ماه و دلبرم نامد، شمس و دلبری آمد،
شام و روز و یک صحرا، این دو سر نمی جمعد
((مهدی فصیحی رامندی))
امروز اکلیل های کوهی را به
«مهر نسیم صبحگاهی»
سپردم 🌾
تاکه در هر وزشی برشعاع مهربانیت اکلیلی بنشاند.🌟
بانوی من...امروز بسی بیشتر برمن بتاب ☀️
شاید که برق اکلیل هابرجبروت تو در من، هیبتی افسانه ای ببخشد و«کنتس»
تاجی از قلب برسر نهد.
کنتس نامه خرداد۱۴۰۱
تو مثل همان چای دم کشیده
دم صبحی
که اشتیاقم به هرچیزی
به تو بیشتر است ....🫂😻
عزیزحسینی
فرشته رضایی
من سال هاست هر روز میمیرم برای یک لحظه زندگی کردن باتو:)
بی تو هوای من چه بارانی ست
در کوچه های شب نگرانی ست
بگو کجا بگردم به دنبالت
که عاشقانه های من پنهانی ست
روزهایم میگذشت ُ نمی دیدی
که حال ُ احوال ِ من چه طوفانی ست
هرگز ندیدی دلواپسی ِ مرا
که روز های عمر من پایانی ست...
غریبه
تحمل کن نگاهم را غریبه
سکوت و بغض و آه م را غریبه
دلم تبعید به چشم تو شد آه
نفهمیدم گناهم را غریبه
وداع
آنزمان که در هم غرق میشویم
و بوسه های تلخ کلام خداحافظی بین ما ،
من و تو را بوجود میآورد ؛
به ژرفی عمق اندیشه ها و جاده ی بی برگشت عمر لحظه ها . . .
تا تو در حوالی اش قدم می زنی
هنوز بهانه ای برای تپیدن دارد.......
کتاب:یک شب از شانه های خدا هم طلبم را برداشتم
به قلم:مریم کنف چیان
حاتم طایی نبودم
بگو چه کردی که به نام تو شد
دلی که
تنها دار و ندارم بود......
برگرفته از کتاب:یک شب از شانه های خدا هم طلبم را برداشتم
به قلم:مریم کنف چیان
در یکی از نامه هایش نوشته بود :
دوست داشتن را از خدا یاد بگیر
هوا که سرد میشود
پیراهنی از جنس خورشید
برای زمینش می بافد
سحر غزانی
در راه رسیدن به تو گیرم که بمیرم!
اصلا به تو افتاده مسیرم که بمیرم!
یا چشم بپوش از منو از خویش برانم؛
یا تنگ در آغوش بگیرم که بمیرم!
بگذار بمیرم، که بمیرم، که بمیرم:)
این دیوونه دیوونته دیوونه:)!