جمعه ها را باید از تقویم بیرون کشید پخش کرد بین روزهای هفته انصاف نیست که همه دلتنگیها جمع شود در یک روز مشخص پخش شود در یک عصردلگیر
آن زمانی که تو از کلبه ی قلبم رفتی بر درش قفل زدم تا که نیاید دگری من و چشمان گره خورده به تقویم و زمان روز و شب با همه ی خوب و بدش شد سپری
خزان به لطف تو چشم و چراغ تقویم است *آذر ماهی جانم تولدت مبارک*
روز تولد انسانها در هیچ تقویمی یافت نمیشود، چرا که فقط در قلب کسانی است که به آنها عشق می ورزیم عزیزم گلم نازنینم تولدت مبارک
دوست داشتنت تنها تقویمی بود که جمعه نداشت...
بزرگ فکر کن تقدیر” تقویم افراد عادی است … و تغییر” تدبیر افراد عالی …
تقویم من از پاییز شروع میشود حولحالنا میخوانم و تو را آرزو میکنم
آبان را به این می گذرانم تا پنجمین روزش تو را در میان باران و برگ های پاییزی تقویم پیدا کنم...
تقویم را معطل پاییز کرده است/ در من مرورِ باغِ همیشه بهارِ تو
فصلی به نام چمدان در تقویم عاشقانه ها روی زمستان را سفید می کند
دل با تو به ریش رقبا می خندد شادی ره غم ز هر طرف می بندد همواره بهار، چار فصل عشق است تقویم به گور پدرش می خندد
روز تولد انسان ها در هیچ تقویمی یافت نمی شود چرا که فقط در قلب کسانی است که به آنها عشق می ورزیم ️با آرزوی فرداهایی روشن️ عزیزم تولدت مبارک ️️