متن تُ

تنهات میزاره اونی که یه روزی بوسیدِت:)

میگن که آدمهای خوب
انگار خدا موقع خلقت خاکشون رو از بهشت برداشته
سکوتشان هم پر از حرفِ
پر از مرهم به هر زخم....
اونقدر خوبن که همیشه یادشون به ادم یه حس خوب میده حتی اگه که از این جور آدما فاصله داشته باشی....
مثل تُ

اُقسِمُ لَو وَجَدَت فیک،
عَیباً لَقُلتُ العِیب فی عَینی...

قسم می خورم اگر عیبی در تو پیدا کردم ،
آن عیب از چشمانِ من بوده است ...♡

بِسمِ ربِّ چشمِ تو،
ای آیه ی دلواپسی

‏ولم تکن آخر أحزانی،لکنک کنت أکبرها...!

یه چیزی بگم؟ :»

بی تو اصلا قدرت زندگی کردن ندارم:»
...

یاد آن روزها بخیر خب^^

غرق در دلتنگی و لبخند همچنان باقی ست:)

من درک نمیکنم چرا سرنوشت اجازه میده افرادی همدیگرو ملاقات کنن که هیچ راهی
برای بودن اونها باهم وجود نداره:)!

کاش آن زمان که ذره ذره وابسته و عاشق می شدیم، می دانستیم که در آینده ای نچندان دور قرار است همان جور ذره ذره از دلتنگی آب شویم:)

غرقِ زَخمیم ولی قامت مان خَم نشده ...^^

...زندگی را باید بی تو آموخت و به گونه ای دیگر زندگی کرد...(:
هرچه باداباد...

-آری این است بازیِ تلخِ فراموش شدن^^

با یک جمله ی ساده هم می توان اوج غم را درک کرد...!

دلم تنگ شده واست :]🖤

کجای این جهانی؟
ک هرچه میگردم نه تورا
و نه هیچ انسانی شبیه به تورا پیدا نمیکنم...!
برای التیام زخم هایی که بر قلبم گذاشتی به خودت نیاز دارم :)

چقدر هیچکس شبیه تو نیست...(:

گل سرخم!
دلم برایت تنگ است... آنقدر که کلمات قدرت وصفش را ندارند... آری... این روزها بیشتر از هر وقت دیگری، به کنارت بودن نیاز دارم...گل سرخم...(:

یاد آن شب که دلش را به دلم داد، بخیر(:

محبوبِ قلبِ از دست رفته ام!

تو رفتی و...!
و من هنوز نفهمیدم کدام دخترِ خوشبختِ جهان، کنارت زندگی و شب ها سر بر بالین میگذارد!
از همان دختری حرف میزنم که مطمئنا از من زیباتر و خوشبخت تر هست:)

محبوبم!

آخرین تصویر از چهره ات هنوز در ذهنم ماندگار است.
همان شب سرد زمستانی که دم از رفتن زدی...یادت هست؟
آن کوچه ی بن بست که آخر شد بن بست آرزوهایم!
زیر آن چراغ برق با نور زردش... با آن لباسِ بافت قهوه ایت که همخوانی زیادی با چشمانت...

محبوبم!

برای خوردن بستنی شکلاتی در تابستان نیامدی... لطفا برای خوردن چای داغ، کنار هم در پاییز از الان اقدام به کاری کن:(

جایی زندگی کن که زندگی هست

در چشمان کسی که تُ را میبینید ...

بر روی نیمکتی سبز در سینه ای...

در باوری از جنس امید...

در فهمی که تو را می فهمد...
زندگی خالی نیست،ورق بزن
رقص بهار رو
لذت نابِ تابستان رو
عاشقانه های پاییز رو
و
امیدِ...

دلیل "صبح"
گاهی من ، گاهی تُ
و گاه دستهای ماست ...
که به هم می پیچد !!
صبح بوسه ی من است و چشم تُ ...
صبح بوسه ی تُ است و لب من ...
عشق ؛ اول صبح
عجیب می چسبد !!

تمام من برای تُ.....
تُ یی که جان من
شدی

گره بزن
آغوشی را به تنت که دلتنگ تُ ست
عشق در وقت نیاز
آغوش میخواهد و یک شانه ی محکم...


️

از مرگ نمیترسم
از نبودن با تو میترسم...