متن دلتنگی تلخ
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات دلتنگی تلخ
تو
نه یک برگِ خشکیده از پاییز
که در مُشتم دندان قروچه کنی
و نه حتی
خاطرهای از دودِ غلیظِ قهوهخانههای قدیمی
تنباکو، رفیق!
تو، تو، تو
پادکست پخش نشده ای از ریهها هستی
صدایی خفه از سلولهای سرطانی که
در کُنجِ تاریکِ یک کافهی شلوغ
با ریتمِ «پلکیدن»های ناگزیر...
می آیند و می روند و میگذرند
روزها را می گویم
چه خوش باشد
چه ناخوش
بیرون بکش
غزل واژه های ناب زندگی را
با تکانش دل تنگیهای چسبنده
وگرنه آنچنان هواری خواهند کشید
و دوره ات خواهند کرد
و پیله خواهند بست
واژه های غمهای بی پایان زندگی
ای غم،
ای رودخانهی عریانِ گمگشته در کوهسار خاموش،
تو به دره گام نمینهی
مگر با شالی سرخفام بر گردن،
و یا میخکی سوزان در چنبرهی تاریکی،
یا زنبیلی از بوسههای شبنشین.
تو از ژرفنای پیکر آدمیان سر میزنی،
از سنگینی هزاران آهِ ناگفته،
و ناگاه،
سنگینتر از تاب استخوان،...