ای غم ای رودخانه ی عریان...
زیبا متن: مرجع متن های زیبا کوتاه
- خانه
- متن ها
- متن غم عمیق
- ای غم ای رودخانه ی عریان...
امتیاز دهید
0 امتیاز از 0 رای
ای غم،
ای رودخانهی عریانِ گمگشته در کوهسار خاموش،
تو به دره گام نمینهی
مگر با شالی سرخفام بر گردن،
و یا میخکی سوزان در چنبرهی تاریکی،
یا زنبیلی از بوسههای شبنشین.
تو از ژرفنای پیکر آدمیان سر میزنی،
از سنگینی هزاران آهِ ناگفته،
و ناگاه،
سنگینتر از تاب استخوان،
ما را در چنگال خویش میفشاری.
ای غم،
من ترا خوشامد میگویم،
چنانکه میهمانی را به میزی پاک دعوت کنند؛
لیک کرسی برایت مهیا نخواهم کرد.
بیا،
همسفره شو،
طعم تلخت را با من قسمت کن،
اما پس از آن،
برخیز و برو؛
که من دیگر، جایی برایت در دل نگه نخواهم داشت.
پابلو نرودا
ZibaMatn.IR