متن دلنوشته های سردار
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات دلنوشته های سردار
و من دلم..
در آغوش تو
گریه های بسیار می خواهد.
✍ سردار
شبیه خواب بعد از لالایی مادرم شدم
فقط می خواهم عمیق و طولانی بخوابم
ولی اینبار در دامان اندوهی که مرا در خویش گرفته است
دنیا دیگر جای قشنگی نیست
آدمها دیگر برای هم مهربان نیستند
و اصلا دلشان برای هم تنگ نمی شود
احساس می می کنم انتهای دنیا...
من بی تو دریچه ای رو به دیوارم
همیشه اتفاقی پر از نیامدن ها..
بیا و برای این دیوار تنهایی ام
پنجره ای باش
رو به آسمان
✍ سردار
چه بهاری دلپذیری دارد هوایِ آغوشت
چه عطرِ دل انگیزی نشسته بر پیراهنم
آری بهشتِ من ، همان آغوش توست
✍ سردار
چگونه است یکی شبیه من
ولی
شبیه من اصلا
نمی خندد
✍ سردار
من جز برای چشمهایِ تو
هرگز به گریه رو نکرده ام .....
✍ سردار
کاش گلهای روی پیراهنت بودم
آغشته بودم به بویِ تنت
✍ سردار
تو از کدام قبیله ای ؟
که جز مهر نداری توشه ای ؟
✍ سردار
دلم میخواهد برایت نامه بنویسم بسیار
اما : تو هنوز هم
عاشق شعرهای کوتاهی
و اندوه من بسیار
✍ سردار
از من چه مانده ؟
توده ای در انزوایِ بی کسی
در نهایتی بر فرجام از نرسیدن ها
شکسته پلی
که از وجود من گذر می کنند و امّا...
کسی برای ترمیمِ من نمی کوشد
✍ سردار
چقدر خوبه
یه وقتایی به خودمون استراحت مطلق بدیم
به هیچ چیزی فکر نکنیم
نه به کسی که ازش متنفریم
و نه کسی که عاشقش هستیم
نه به آسمان فکر کنیم و نه دلهره مرداب پیر
نه اضطراب کویر را داشته باشیم ن شوق باران
مثل یک کمای مطلق
ساعتها...
گویند که خدا...
ساکنِ دلهای ، بشکسته است
آری ..........
گنج در میانِ ، خانه ی ویرانه است
🔹 [ سردار ]
روزی تمام خودم را بر میدارم
و می روم
در امتداد خورشید تا بی نهایت
جایی که تمام شود قدم هایم
آنوقت
یک چایی بنوشم و دیگر تمام
🔹 [سردار ]
تو را در واژه چگونه بیان ات کنم ؟
رنگ مهربانیِ چشمانت
عطرِ آشفتگیِ موهایت
تراوشِ مهرِ دستانت
و مخدرِ آوایِ صدایت
ترسم بگویم و شعر هم ، عاشق ات شود
🔹 [سردار ]
نسلِ خورشید بُوَد چشمانِ طُ
🔹 [سردار ]