متن زانا کوردستانی
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات زانا کوردستانی
من به تو نیاز دارم!
مثل:
[خوزستان]،
--به آب!
زانا کوردستانی
اتفاقی نیست که،
شاعران عاشق مرده اند؛
ختم رسالت پیامبران
--به عشق منتهی بود!
زانا کوردستانی
قصاب به سلاخی وُ،
گرگ با دریدن؛
قاتلانی متغیراند-
گوسفندِ زبان بسته را
***
مردن اما، همان مرگ است!
زانا کوردستانی
رفتی وُ
همکلام در و دیوار شده ام!
***
اتاقم؛
پریشانی هایم را
--خوب می فهمد!
زانا کوردستانی
[شهید مفقودالاثر]
--آی ی ی کبوتر خونین بال!
با گذشتِ سی سال،
پیدایت نشده ست.
***
نکند راه خانه را گم کرده ای!؟
زانا کوردستانی
دیوار چین؛
یا برلین؟!
من که کوتاه ترینم!
زانا کوردستانی
بارانی ست،
چشم های تو...
***
زیرِ چتر تنهایی!
زانا کوردستانی
[دیکلوفناک]،،،
نام دیگرِ پدرم بود.
که سال ها با دردِ پاهایش؛
--دنبال ما می دوید!
زانا کوردستانی
دمکراسی ی کاذب
دارد با بوق وقاحتش
غوغا می کند!
...
ما؛
در گوش هامان پنبه چپانده ایم!
زانا کوردستانی
عقربه های ساعتم
زیر خروارها جرم و زنگ،
خواب رفته اند.
در خانه ای که چشم های تو طلوع نمی کند!.
زانا کوردستانی
عاشق مزرعه بود اما؛
قار قار بی امانِ کلاغ ها
فهمِ مترسک را
کور کرده بود!
-زانا کوردستانی