متن شادی
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات شادی
در رویایی سفید و برفی
خاطرات به زیبایی زنده می شوند
زمستان را تماشا کنید از پنجره ها
بیایید گرد و غبار غم را با هم بشوییم
به طبیعت، زمستانی را هدیه کنیم
به برف ها و آدم برفی ها پناه ببریم
خاطره هایی از دوران کودکی بازگو کنیم
در...
در میان شب برفی، پنجره ای می درخشد،
یک شمع سوسو می زند و سایه ها را کم می کند،
همچون چای گرم دستانم را گرم می کند،
روح کریسمس روشن می شود،
لمس لطیف امید را حس می کنم که شب را در آغوش می کشد.
با هر شعله...
به رنگ های سپیده دم بیدار
از خوابی تازه، در کنارم بیدار
در آغوش شعاع های خورشید
دریغ این لحظه ها که می شنوم صدا
جرعه های نورت در خورشید تازه
صبحی زیبا دیدم، هر ذره ای تابید
غزل قدیمی
دره سرسبز در آغوش خورشید
از تاریکی شب های سرد برخاست
گیاهان و درختان پر شادی
در غم دل ها آرامش به دوش آورد
ای دره سرسبز گل و بلبل
همیشه با تو دوستی برقرار است
غزل قدیمی
بزرگترین آرزوهای من در آن دوردستها زیر نور خورشید است.
ممکن است هیچ وقت به آن آرزوها نرسم اما می توانم به بالا نگاه کنم
و زیبایی آنها را ببینم، آنها را باور کنم
و برای رسیدن به آنها تلاش کنم.
لوییزا می الکات
بمب خنده ات،
غم هایم را
ترکاند،
تا
از لا به لای خاکسترش ،
شادی بروید.
حجت اله حبیبی
شادی را
نباید چشید ،
باید
در چشمان دیگران دید
حجت اله حبیبی
شادی
شادی را گفتم..
گفتم تا به کی غم ها
آیدش بر ما.؟
چون شنید آن رفت
رفت و ما تنها
مانده ایم امروز
غصه و ماتم
میخوریم غم ها
شادمانی در افراد باهوش
کمیاب ترین چیزی است که میشناسم
باغی پُر است از گلهای شفاف رنگ
دنیا در این باغ به عشق سرودن آمده است
آرامش در هر برگ و هر شاخه می جوید
نور آفتاب بازتابی از خوشبختی است
گلها با لبخند نورانی شادی می کنند
در این باغ، خوشبختی بر بانوی گل می چسبد
رفته از خاطرِ نهان، شادی؛/ نیست در پیکرِ جهان، شادی/
نیست در جامِ آسمان، شادی؛/ گرچه رقصِ بهار و خردادی ست/
شاعر: زهرا حکیمی بافقی (الف احساس)
چرا ادامه بدم🌝🦋؟
کلی از بهترین روزای زندگیت هنوز اتفاق نیفتادن
هنوز مزه همه زندگی رو نچشیدی
هنوز تموم لحظه های زندگی رو لمس نکردی.
کلی آدم و روز هستن که هنوز تجربه شون نکردی
کلی جا هست که هنوز ندیدی
و کلی اولین که هنوز واست اتفاق نیفتاده
پس...
برای لذت بردن از زیبایی ها در زندگانی،
بایستی با آرامش و شادی وخوشبختی واقعی آشنایی کامل داشت.
رحمان شاهسواری کینگ
زمین سرد و سپیده در زمستان
وَ باران هم ، شدیده در زمستان
جوان ، تو لایق شادی و عیشی
دوام گل ، بعیدِ در زمستان
در من اندیشه نوری ست
که از پس این تیره گی ها می آید...
آریا ابراهیمی
به قول آلبر کامو: تسلای این جهان این است که رنجِ مُدام و پیوسته وجود ندارد! غمی می رود و شادی ای باز زاده می شود. این ها همه در تعادل اند.
این جهان، جهانِ جبران هاست...🌿
غمگین ترین لحظه
زمانی است که
کسی رو نداری
شادی تو باهاش تقسیم کنی...
آریاابراهیمی