فریب مشابهت روز و شب*ها را نخوریم امروز، دیروز نیست و فردا امروز نمی*شود …
یه صبحه دیگه، یه صدایی توی گوشم میگه ثانیههای تو داره میره امروزو زندگی کن فردا دیگه دیره
از فردا بیشتر مراقب باش. تقاص اشک های امشب من سنگین تر از تمام روزهایی است که عاشقانه گریه کردم. حلالت نمی کنم
من ازمرگ نه، ولی از خواب می ترسم. من از بازگشت نه . . . که از برگشت می ترسم. من از آنجا که نه، من از اینجا می ترسم. من نه از فردا، که از امروز می ترسم من از امروز...اینجا...و از برگشت خواب می ترسم
تا شب نشده خورشید را لای موهایت میگذارم و عاشق میشوم فردا، برای گفتن دوستت دارم دیر است
میان آفتاب های همیشه زیبائی تو لنگری ست - نگاهت شکست ستمگری ست - و چشمانت با من گفتند که فردا روز دیگری ست
لحظه ها را دریاب چشم فردا کور است نه چراغیست در آن پایان هر چه از دور نمایانست شاید آن نقطه نورانی چشم گرگان بیابانست...!
میگویند فردا بهتر خواهد شد… مگر امروز، فردای دیروز نیست؟ دیروز چه کردید؟؟