متن طاهره عباسی نژاد
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات متن طاهره عباسی نژاد
دیگر آنقدر از داشتنت دل سرد شده ام که نمی خواهم بگویم برگرد تا باز در آغوشت بگیرم و برای هر تبسمت یک بار بمیرم؛اما تو را به اشک هایی که برایت ریخته ام جواب این سوال هایی که مدام حول حافظه ام می گردند و بازخواستش می کند و...
امان از روزی که از الوان روزگارسیاه قسمت کسی شود.
سیاهی روزگار غم برمی آورد و غم هم که خانه خراب،مأمنی ندارد جز قلب.می زند بر قلب و در خفایای سرخش آنقدر مویه سر می دهد که قلب طاقت نیاورد و اشک غم را سوار بر دوش دم،روانه ی کل...
گفتند اشرف مخلوقات است اما نگفتند که شرافت همین اشرف بی شرف است که به شیشه شرابی فروخته و شیفته ی شهوت تلخ آن فراموش میشود...
آری نگفتند
شاید نمیدانستد
و یا شاید باورشان نمیشد
اما هر چه که هست حال بیشرفی همین اشرف شریف نماست که شرافت زمین را...
جنس تمام دل ها از شیشه است..
از شیشه های لطیفی که پشت نقاب لبخند و غرور و ترس پنهان شده اند...
مهم نیست جنس نقاب چیست...
مهم این است که تمام آنها شیشه اند...
شیشه هایی که اگر بشکنند با خورده های تیز خود میتوانند صاحب تمام زخم هایشان...
چه تلخ است شرمساری کبیر از جفای صغیر...
چه سخت است رجعت حرف اُلفت از شهوت کُلفت...
آه که چه بد غلامانی بودیم که حرف خالق را به شهوتی زود گذر برگرداندیم و با پاره ای از روحش با تمام وجود گناه کردیم و هر چه گذشت از شرافت دورتر...
زندگی منشوریست در حرکت دوار
که گاه صورتش سرخ و سفید است
و گاه سیاه و کبود....
خوشا روزی که صورت عروس پیشانی سفید زندگی خجل از محبت سرنوشت سرخ و سفید باشد
و امان از روزی که صورت خونبس بخت برگشته زندگی دردمند از دست سنگین سرنوشت سیاه و...
گاهی اوقات،گاهی جاها،
دیگر زبان هم قاصر میشود
چشم هم از اشک تار میشود
و دست ها هم بی حس میشوند
آنوقت است که دیگر فقط دل میماند و دل
در درازای فکر تو فقط دل مانده و دل
با تنها داریی که برایم مانده با تمام وجود میگویم دوستت...
این روزا زندگیم به رنگین کمان میماند...
رنگین کمانی که در آن نه خبری از احمر و اخضر و ارزق و اصفر نگار ابر ها است و نه خبری از طراوت لبخند آسمان...
رنگ رنگین کمان زندگی من تاری روز هایم است که به سیاهی شب هامیماند...
سرخی چشمان خیس...