پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
جوهر بارانبیهوده نیست اینهمه دیوانه ات شدنآتش به جان و واله و پروانه ات شدنعالم اسیر تاب و تب شرح آرزوستاز بامداد غمزه ی جانانه ات شدنای پادشاه تشنه لبان خود چه کرده ایبا عاشقان ساحت مستانه ات شدنوز عطر و بوی شربت اَحلی\ مِنَ العَسَلبا شهد جرعه جرعه پیمانه ات شدننازم تو را که جوهر باران دیده رابردی به فصل شبنم دُردانه ات شدنبعد از تو خاک بر سر دنیا کنم اگرحرفی زند ز حرمت کاشانه ات شدنبا ما که دل به مسلک و ک...
منم و عشق حسینی که محرّم داردمادری فاطمه و خواهر زینب داردسر که قابل نبُود جان بدهم در راهشچون برادر نبُوَد این همه حیدر داردمنم و شور علمداری عباس حسین(ع)آن که می گفت برادر بشود نور دو عینکُلُّنا عباس ماییم به زینب (س) سوگندچون دژی سخت نشینیم به دور حرمین... ... بهزاد غدیری (شاعر کاشانی)...
عرفهدنباله ترجمانی منظوم از فراز های ابتدایی دعای عرفه◇◇◇وجودم کامل و اماده در دنیای خلقت شددرون گاهواره کودکی بودم شدی یارمنمودی از گوارایی طعم شیر سرشارمبرای خاطر من دایه ام را مهربان کردیپرستار مرا از جمع خوب مادران کردیو از من دور گرداندی تو آسیب پریّان راسلامت کردی از بیش و کمم سرمایه جان راپس ای مهرآور و بخشنده در آغاز گفتارمتو را زیبد که والا در مقام و رتبه بشمارمچه نعمتهای بسیاری که با مهر و وفا دادیبه تن هر ساله...
هر گُلی زیباست اما یاس چیز دیگریستدر میان سنگ ها الماس چیز دیگریستما میان عمر خود خیلی برادر دیده ایمدر وفاداری ولی عباس چیز دیگریست.دو دست بریده اش کافیست . . .برای گرفتن دست تمام عالمیان . . . پیشاپیش فرا رسیدن نهمین روز محرّم الحرام، تاسوعای حسینی، روز یقین و وفاداری، بر شیعیان جهان تسلیت باد...
از میان نوحه و زنجیر و گریه بر حسینکاش گوشم بشنود پیغام آن آزاده را...
قمر تا با سپاه عقرب و آهن مقابل شدمحرم تیغ بر عالم کشید و کار مشکل شدکسی در چشم دریاهای دنیا خاک می پاشیدزمین در نینوا تا دست وپا زد علقمه گل شدشب قدری که در ماه مبارک بود بر نیزه استسلام ای مطلع الفجری که قرآن بر تو نازل شدپس از تو با دهان بهت خود تاریخ خواهد گفتفقط یکبار در ظهر دهم خورشید کامل شدبه قدری مشک خالی زیر بار شرم سنگین بودکه دست آسمان بر گردن سقا حمایل شدچو اوراد مقدس خط به خط در شروه خوانی هاجراحات ش...
می خواستم برای توشعری بنویسمتیر امان ندادنیزه امان ندادشمشیر امان ندادمی خواستم برای توشعری بنویسمحرامیان نگذاشتندو حواسم را بردند پی ِانگشترپی ِ گوشوارهو تا عمق قلبم تیر کشیدمی خواستم برای توشعری بنویسمکه فرشتگانبه گریه ریختند به سرمو نگذاشتندکلمه ای به کاغذ بیایدمی خواستم برای توشعری بنویسمکه تشتی طلا گذاشتند روبرویمو چوب ِ خیزرانکه می آمد تا دندان های توو دختری سه سالهخیره به چشم های منبه ...
مثل عباس کسی هست دلاور باشد، با همه تشنگی اش یاد برادر باشد...
بی دست کربلا دست مرا بگیر......
وقتی که آتش در میان خیمه ها افتادهنگام غارت شد...ناگه سران کوفه لرزیدندبین وسایل نامه های خویش را دیدند...
نذری چنانکه از نامش بر می آید، عهدی است که شخص با برآورده شدن حاجت خود آن را ادا می کند. نذری تنها ویژه ی آئین مقدس اسلام نیست، بلکه آنچه که از تاریخ برمی آید، نشان از این سنت در ادیان دیگر الهی نیز است.نذورات در میان مسلمانان در ایام مختلفی وجود دارد که ماه محرم از ایامی است که نذری های زیادی در آن ادا می شود، آئین نذری دادن به عزاداران امام حسین(ع) سنتی دیرینه و پسندیده در میان اکثر مسلمانان به ویژه شیعیان دنیاست که در کشورمان رواج بیشتری د...
حکمت باران در این ایام می دانی که چیست ؟آب و جارو میشود بهر محرم کوچه ها . . .السلام علیک یا اباعبدالله...
پرسید ز من دست نحیفم خود برکنم از نزد شما…تا دستی شوم از آن کسی که ؛بی دست چو دستان خدا بود!من دست بدادم و بگفتم خود پر بکش از ما و سلامم بر او برسانبوس دو دستش دستی که از ایشان به جدا بوداز هر طرفش نیزه رسیده است؛ دست در تن عباس چکیده استمن تشنه ی دیدار تو هستم؛ عباس بیا از تو بعید استخود قابلتان هیچ ندارد؛ دستان نحیف و لاغر اماخود هیچ جز این دست نباشد؛ ای کاش که آن نزد شما بوددریا بشد از خون تو احمج؛ میت بشد از بحر تو دریا...
می گفت دیگر از حسین و آب ننویسشاید نمی داند سلوک شیعیان رادرس کلاس اول ما آب باباست...
خدایا مرا ببخش اگر گاهى این شبها ، اشک هایم فقط براى عزادارىِ حسینت نیست و ناخواسته با درد و غمهایم یکى شدند.ببخش اگر گاهى سرِ سجده فکرم درگیرِ حسرتهایى ست که اسیرم کرده اند...خدایا ببخش دستِ خودم نیست ، گاهى حواسم پرتِ دنیایى ست که به هیچ کس رحم نمى کند!...
حسین جان نیستی و خبر از دلهای پر از دردمان نداری. خودت را جانت را، همه داروندارت را بر سر نیزه شهادت گذاشتی تا شاید این دنیا جای بهتری باشد.تا شاید رسمِ عدالت و مسلمانى را یادمان دهى!اما دریغ...!این روزها سیاهپوشیم و درد و غصه به جان همه افتاده... ما همه عزادار خوشبختی هستیم وقتی نیستی!دستمان را خودت بگیر که بدجور محتاجیم!...
یک سینه پر از الم ، یک دشت خدایک سر ز سر جهان ، می گشت جدادر عالم و آدم خبری هست چنینیک سر کمر جهان ، کردست دوتا...
به امتداد هر دستتقامتی افتادهآب شرمنده شداز مشک چال گونه هایتعباس...
بسم رب الحسیندوباره از نای زمان ؛می وزد نسیم عاشقی و شور و شیداییدوباره کشتی نجات بشر ؛به ساحل دل ها زده لنگرو بانگ رستگار شوید ؛ شنیده می شود از ؛حنجره ی نورانی آسمان این ابوالبشردوباره نینوای حضور ؛به پا کرده غوغا و شورو دریای پرخروش حضرت نور ؛به تلاطم آمده از امواج محکم شعوردوباره آسمان به زمین آمده ... ؛ و از دریچه ی دل ها می کند عبوراین که از چشمها می چکد ؛ خون دل است ؛ گشته بی رنگ از غروربر طبل رسوایی زنید ؛ جور حا...
سلام بر حسین و علمدار با بصیرتشسلام بر یاران شهید با غیرتشسلام بر محرم و محرمیتش با دل های پرحسرتشسلام بر آب های همیشه تشنه و در حسرت لبهای نجیب عباس سلام بر سقای تشنه لب و باوفای حضرت خورشیدسلام بر سینه های سوخته از عشق حضرت یارسلام بر جان های شیفته و شیداسلام بر تشنه لبان همسایه ی دریاسلام بر قمر قبیله و ماه عشیرهسلام بر فریاد علی از حنجره ی مبارک زینب کبریسلام بر روزهای پراتش انتظارسلام بر روزی که مهدی این سلاله می آیدآ...
نفر به نفر جان به جان یار به یار جنگیدندو این بین خواهرانی ماندند از جنس زینب، با داغی سوزانُ هجری همیشگیُ سهمی از زَجهو گُلی پرپر در دامان به خاک نشسته اشان!.و عجیب از این بی قراری، که وصفش چَشمی تر میکندُجِگری را لهو قلبی را پاره پاره!.امان از دل هایی به مثالِ زینب،که چاره ای نیست بر آنها،...
چه کسی دیده لب آب بسوزد جگری؟روی دست پدری جان بسپارد پسری؟چه کسی دیده که لب تشنه ای از سوز عطشآب در دست و ننوشد به هوای دگری؟السلام علیک یا باب الحوائج یا قمر العشیره...
الحق که به تو نام قمر می آیدای ماه ترین عموی دنیا عباس! السلام علیک یا قمر العشیره...
پرسید رفیقی که مرا لیک سئوال استاز بعد حسین آن که شهنشاه جلال استمبهوت وقارش شرفش دشت و جبال استاین گریه و شیون که بهرماه و به سال استسیر حکمی است و یا خواب و خیال استپیری برسید و نظری کرد و به لبخندفرمود که ای عاقل و روشندل و دلبندمجنون نشدی تا که بدانی که در این بندبالله که دراین عرصه بسی جای ملال استدیوانگی عشق حسین عین کمال استاین جامه دریدن نه فقط شوری حال استاز بهر عروج عملی شه پر و بال است...
داری میری پناه من، خدا نگهدارترفیق نیمه راه من،خدا نگهدارتیه قرارایی داشتیم با هم حسینرفیق نیمه راه من،خدا نگهدارتاین دم آخر نذار به قلبم آرزوتوسرت رو بالا بگیر، تا ببوسم گلوت روشب عاشوراست،اجازه دارم روضه بخونم،امام زمان (عج) من رو ببخشهانگشترت رو داداش،بذار پیشم بمونهاگه ببری فردا،تو دست ساربونهپیغمبر اکرم(ص) هر وقت حسین رو میدید،از نوک پا تا موهای سر ابی عبدالله رو غرق بوسه میکرد،سئوال میکردند یا رسول الله(ص) این چه کاری است ...
دیگه به زانو شد حضرت،به عنوان یک انسان،تشنگی دیگه غلبه کرد،چون زخم ها زیاده،عددش بالاست،حضرت به زانو شد،ولی رو زانو قامت داشت،همین باعث شد،تیر سه شعبه تو قلبش خورد،روایت مقتل این طوریه،میگه هر کاری کرد،چون عمیق فرو رفته بود،نتوانست حضرت،از جلو تیر رو بیرون بیاره،اینجاست مادرش داد میزنه،آی….میفرماید: دست برد،عقب سر،تیر و بیرون آورد،مثل فواره خون میزد بیرون،خونها رو گرفت:رو صورتش مالید،فرمود: بسم الله و بالله و فی سبیل الله و علی مله رسول الله،یه و...
آی بمیرم،ای کاش یکی به جای دستای زینب چشمای زینب و می بست،این منظره ها رو نمی دید،آخ تا رسید کنار گودال قتلگاه،هر چی صدا زد،دادش جواب زینب و بده،حسین چشما رو باز نکرد،تا قسم داد حسین جان،جان مادرم، چشمای خون گرفته رو باز کرد،زینب برگرد برو به خیمه،می گه دیدم زینب داره می ره،اما عقب عقب می ره،هی به سر می زنه،هی فریاد می زنه،حسینم و دارن می کشند، أَمَا فِیکُمْ مُسْلِمٌ؟ یه مسلمون بین شما پیدا نمی شه؟ آی بمیرم،نانجیب روی زینب و زمین زد،گفت:مگه نمی ب...
عصر عاشورا خیمه های امام حسین را آتش زدند؛ زن و بچه های امام حسین میان بیابان فریاد می زدند: وا محمدایکی از لشکریان عمر سعد می گوید: دیدم دامن یک دختر بچه ای آتش گرفت، این بچه بدنش هم دارد می سوزد، نمی داند چه کند، فکر می کند اگر فرار کند آتش دامنش خاموش می شود. می گوید من دلم به حال این بچه سوخت سوار بر اسب شدم با عجله رفتم دنبال او تا آتش دامنش را خاموش کنم، این طفلک به خیال اینکه من میخواهم او را بزنم، بیشتر فرار می کند. می گوید: هر جوری بود...
یا ایها المومنون این هوا هوای زائر الحسینهیا ایها الکافرون این صدا صدای ناصر الحسینهما ملت امام حسینیم ما ملت شهادتیمما ملت امام حسینیم ما ملت شهادتیمبیا حریف تو ما هستیم که سرباز ولایتیماز قطره ی خون مظلوم صد سینه سپر میجوشداز قطره ی خون مظلوم صد سینه سپر میجوشددر مکتب ابی عبدالله شش ماهه کفن میپوشددر مکتب ابی عبدالله شش ماهه کفن میپوشدلبیک داعی الله لبیک داعی اللهیا ایها المومنون این هوا هوای زائر الحسینه یا ایها الکاف...
پشت به پشت و صف شکن کیست حریف تن به تن...
در محرّم، مردمان خود را دگرگون می کننداز زمین آه و فغان را زیب گردون می کنند گه به یاد تشنه کامان زمین کربلا جویبار دیده را از گریه جیحون می کنند...
باز محرم رسید، این من و گریههایمرفع عطش میکند، فرات اشکهایمباز محرم رسید، دلم چه ماتمزدهکسی میان این دل، خیمه ماتم زده...
دیباچه ی عشق و عاشقی باز شوددل ها همه آماده ی پرواز شودبا بوی محرم الحرام تو حسینایام عزا و غصه آغاز شود...
بر سینه ی من نوشته بین الحرمیننصف قلبم با ابالفضل، نصف دیگر با حسین...
امشب شهادت نامه عشاق امضا می شود فردا ز خون عاشقان این دشت دریا می شود امشب کنار یکدگر بنشسته آل مصطفیفردا پریشان جمعشان چون قلب زهرا می شود امشب بود برپا اگر این خیمه خون خدا فردا به دست دشمنان برکنده از جا می شود امشب صدای خواندن قرآن به گوش آید ولی فردا صدای الامان زین دشت برپا می شود...
وحشت گرفته بودتمام وجود اعضای زمین راو خون میگریست آسمانو عشق را کشته بودندفرشتگان گریه میکردندکسی نبود صدای کودکان را بشنودگریه شان را ببیندآرامشان کندقیامت بودعاشورا…...
نهمین روز محرّم الحرام، تاسوعای حسینیروز یقین و وفاداری، بر شیعیان جهان تسلیت باد....
تاسوعا می بالد به خود به خاطر نازنینی که او را در این روز یاد می کنندتاسوعا فخر می فروشد به ایامبرای هم نشینی اش با نام عباس علیه السلام...
ماه محرم آمد و دلها گرفتهدلها ز داغ غربت مولا گرفتهماه حسین بن علی باز آمد از راهعالم برای داغ او عزا گرفتهاشک ها در چشم و اندوهی به سینهدلها هوای کربلایش را گرفتهاشکی به پشت پلک هایم جمع گشتهکه گویا انس با عاشورا گرفته...
هر دم به گوش می رسد آوای زنگ قافله ، این قافله تا کربلا دیگر ندارد فاصله .حلول ماه محرم ، ماه پژمرده شدن گلستان فاطمه تسلیت باد ....
تا قیامت ز قیام تو قیامت برپاستاز قیام تو پیام تو عیان است هنوزهمه ماه است محرم ، همه جا کرب و بلاستدر جهان موج جهاد تو روان است هنوز . . .آغاز محرم و ایام سوگواری حسینی تسلیت باد...
زلال «عاشورا» در متن زندگى شیعه و در عمق باورهاى پاک او جریان داشته و در طول چهارده قرن سیراب کننده جانها بوده است.اینک نیز عاشورا پرگارى است که عشق را ترسیم مىکند و کانونى است که ارزشها، احساسها، عاطفه ها، خردها و ارادهها برگردش مىچرخند....
خم شد ،چیزی از زمین برداشت،باز خم شد،چیزی از زمین برداشت،دوباره و چند باره.نزدیک رفتم به پرسش.نگاه کرد به آتش های فراوان سپاه دشمن. فرمود:«فردا کودکانم در این بیابان،پی پناهی می دوند»دستهایش پربود از خار های بیابان.شب عاشورا بود…...
در طول تاریخ محرم ها و صفر های بسیاری آمده اند و رفته اند ،اما یاد حسین علیه السلام و شعار زیبایش همچنان ماندگار ، تازه و عزیز است…....
عاشورا یعنی وادع آخرین خواهری خسته با برادری از جنس نور،یعنی عین صداقتی که در آسمانها نظیرنداشت...
عاشورا هر روز در کربلای دلمان اتفاق می افتد.کوشش کنیم حسین دل، به دست یزید نفس، تشنه لب شهید نشود . . ....
حر پشیمان توام یا حسیندست به دامان توام یا حسین...
ساعت عاشقی محبوب در راه نینواچشم به راه هرکه کاروان حسین را درراه دید ، بگویدبه او نینوا این آخرین منزلگه درحسرت دیدارش بسی بی تاب است...
خدایا امشببه حق شام غریبانبه حق امام و سرهای بریده اصحابشبه اسیری عزیزانشبه تن تبدار بیمارشبه زینب علمدارشدرد بیماران شفا وحاجت حاجتمندان روا بفرما...
تاسوعا روز علم بی علمدار تشنگی کنار رود پرآب نمادغیرت و مردانگی با تن شرحه شرحه ناامید نشد تا مشک آب پاره پاره شد اسوه مردانگی تا برزمین افتاد علم وعلقمه وکربلا شرمنده شد...