پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
مرا به حال خودم وا نمیگذاری،توبه بودنت به دعایت همیشه خوشبختمچگونه با تو نباشم چگونه سر نکنمکه بسته بر نفست عشق وشور و لبخندماعظم کلیابی بانوی کاشانی...
بگو غروبِ نفسگیرِ جمعه نیست کنون /از انتظار و دعا هِی سخن نگو باران !«آرمان پرناک»...
دورِ میزِ تنهایی نشسته ایممنوخاطرات تودعایی برایمان بخواندعایی برای شمع هاکه تکلیفشان روشن شود«آرمان پرناک»...
من برای تو کساءمیخوانم!اینگونه که نه...درخفامیخوانم...یک جرعه که ازمحبتت نوشیدم،اینجاهمه عمردعامیخوانم......
چه دعایی کنمت بهتر ازین...؟که خدا پنجره ی باز اتاقت باشدعشق محتاج نگاهت باشدعقل لبریز زبانت باشدو دلت وصل خدایت باشد...
به گیسوان سپیدم نگاه کن مادرببین گرفته دعایت،ببین که پیر شدم...
به همه زبونهای دنیا ازش خواستم ولی نشد...!...
خدایا ، حداقل یه دعای ما رو هم برآورده کن که بقیه نگن ولمون کردی!...
خدایاقربون کَرَمِتکه جمعمون جَمعهسُفره مون پهنهغذامون گرمهمی دونم از اون بالا حواست به سُفره ی همه هستنذار هیچ بنده ای تو آمپاس بمونه و سُفره اش خالی باشهتا ما هم که به نگاهت سُفره مون رنگینهبتونیم راحت بخوریم_سریال دودکش...
خداوندا مرا شورِ دعا بخش/به احساسم، سروری، پرجلا بخش/شبیه آرزوهای نهانی/شبی، جانِ مرا، جامِ صفا بخش/شاعر: زهرا حکیمی بافقی (الف احساس)...
صبا ز حال پریشان ما خبر داردبگو که گوشه چشمی به ما بگرداندز دوری رخ جانان به لب رسیده جانبگو دعا کند ای جان دعا اثر دارداعظم کلیابی بانوی کاشانی...
دعا کنیم برای همه آدم های جهان، که خدا جای نان، عشق بدهد. چرا که اگر عشق باشد، نان اضافه می آید....
الهی اشتیاقی در دل افکن بی قرارش کندرون سینه ها سنگی ست سیبی آبدارش کنالهی ماهی جان تشنه بر این خاک میغلتدبرایش تنگ آبی شو کمی امیدوارش کنببین این خطه ی خاکستری را خاک سنگین راقلم در جوهر رحمت بگردان سبزه زارش کناگر دیدی که گاهی بی پناهی می کشد آهیپناهش باش وانگه سکه ی عزت نثارش کنهوا دلگیر،درها بسته،سرها در گریبان استزمستان را ببر، هرطور میدانی بهارش کن!...
سفر ،بهانه ی باران است در آیینه ی حقیقت، وقتی از خویش می بری تا ستاره ی اشک را در شکوفه های دعا نظاره گر باشی. حجت اله حبیبی...
خدایا...آرزوهای ما در دستان توست پس آنها را برآورده کن....
تویی تنها پروردگارم، تنهایم نگذاربا تمام تقصیر و ضعف هایم با تمام ندانم کاری هایم با تمام شکست ها،کج روی هایم،راه من راه توستپروردگارا تو همانی که به دردهای پنهان شده در گوشه قلبم طراوت می دهی مرا با دردهای جدایی امتحان نکن، به قلب شکسته و خسته ام آرامشی فراوان بده از جنس خودت، مرا یاری بخش تا هر روزم بهتر از دیروزم باشد، دستهایم را بگیر تا بتوانم دستهای دیگری را بگیرم، قلبم را وسعت بده تا بتوانم در حق دیگران مهربان باشم راه درست را نشانم بد...
دست بردم به دعا تا غم دل ناله کنمغم دل داد سخن درد تو را چاره کنمفیروزه سمیعی...
خدایا!آدم های خوب سر راهمان بگذارحس بسیار خوبیست هنگامی کهدر لحظه هجوم غم یا ناامیدی یا پریشانیبی هوا کسی سر راه آدم سبز بشودکلامش؛ نگاهش؛ حتی نوشته اشآرامش و شادی و امید بپاشد به زندگی ات.فقط از دستِ خودِ خدا برمی آمده که آن آدم رایا کلام و نگاه و نوشته اش را برای آن لحظه خاص سرِ راه زندگی ما بگذارد.شاید یکی از دعاهای روزانه ام این باشد که:خدایا من را نیز واسطه ی خوب شدن حال دیگران قرار بده .آمین....
یاد بگیرید اول برای دیگران دعا کنید خودخواه نباشیم ، ما زمانی دعاهامون استجابت پیدا میکنه که برای دیگران دعا کنیم و طلب خیر کنیددعا کنید برای کسانی که گرفتار هستندعا کنید برای کسانی که بیمار هستن دعا کنید برای بالا رفتن اگاهی و علم دیگراندعا کنید برای کارتن خواب هادعا کنید برای کسانی که اشغال جمع میکنندعا کنید برای ثروتمند شدن دیگران دعا کنید برای کسانی که در زندان هستند و برگردن به اغوش خانواده هاشون دعا کنید برای کم شدن فقر ...
خدایا ! ما بندگان ضعیف هستیم، ما بندگانی هستیم که هیچیم، هرچه هست تویی، اگرگناه میکنیم نادانیم، تو بر ما ببخش. خدایا !ما را طوری وارد ماه رمضان کن که رضای تو در آن است.التماس دعأ....
عاشق شیم و دعا کنیم که شاید از معجز عشق یه روز بیاد که روزگار دوباره روزگار بشه...
الهاهر آنکه را تو رهنما شدی به مقصد برسد...
چقدر خوب میشه همه در حق هم دعا کنیم ، شاید بزرگترین آرزوی ما ، کوچکترین معجزه ی خداوند باشه🌹🙏🌹بهزاد غدیری ، شاعر کاشانی...
توو سینه ی تو قلب من آشوب دارهاز هر کجا که هستی اسمم رو صدا کن!بغض قنوتت اشک چشمای فرشته ستخانم برای هردومون امشب دعا کن! من خسته م از این بی تو بودن های بی رحماز جای خالی تو خیلی ترس دارم! هر روز سالم بی هوات «دی» ماه میشه«اردیبهشتم» با تو همرنگِ بهارم!سی سال در من آرزو بودی همیشهتعبیر خوب زندگی رو با تو دیدموقتی که دستام دور شد از دستای تو انگار طعم مرگ رو هر شب چشیدم! تو حاجت قلب منی هرلحظه هرجا باید توو این روز...
بی تو نفس می کشم و عمر تباه می کنمدر انتهای شعر خود ورق سیاه می کنممیان لحظه های من فقط خیال روی توستکه روز و شب به قاب عکس تو نگاه می کنمقسم به آیه آیه ی کلام قرآن مجیدبه روی سجاده ی خود نظر به ماه می کنمدست به سوی آسمان میان ربنای خوددعا برای عاشق چشم براه می کنمگلایه از تو می کنم به نزد آن یگانه ایکه می سپارمت به او اگر چه آه می کنممی روم از کنار تو به سوی سرنوشت خودنگاه زیبای تو را توشه ی راه می کنمشکایت ا...
دختری با پدرش میخواستند از یک پُل چوبی رد شوند...پدر رو به دخترش گفت: دخترم دست من را بگیر تا از پل رد شویم. دختر رو به پدر کرد و گفت: من دست تو را نمیگیرم تو دست مرا بگیر... پدر گفت: چرا؟ چه فرقی میکند؟ مهم این است که دستم را بگیری و با هم رد شویم...دخترک گفت: فرقش این است که اگر من دست تو را بگیرم ممکن است هر لحظه دست تو را رها کنم، اما تو اگر دست مرا بگیری هرگز آن را رها نخواهی کرد!این دقیقا مانند داستان رابطه ی ما با خداوند است؛...
به شب های قدرچشمانت که متوسل می شومگره از غمممیگشاییو سفره ی دلم راپهن نگاهت میکنمبی هیچ دعایی! صدیقه مرادی( سراب)...
وقتی که شب باران می بارد بارانی دل انگیز که بوی گل می دهد. انگار هزار لب دعا می خواند انگار هزار عاشق نجوا می کند. محمد صالح- شاعر ازبکستان ترجمه : رسول یونان...
مادرم گفت به من: "خیر ببینی پسرم"مستجاب ست دعایش به گمانم با تو......
ای نام تو روییده به گلدان لبم در مرحمت تو غوطه ور روز و شبم درخاک طلب بذر دعا کاشته ام باران اجابت تورا می طلبم...
ناگهان دور شدم از همه ی غمها مناز دعای چه کسی این همه خوبی با من؟...
من دِلِ نفرین ندارم، پس دُعایت می کنم: بعد من دلدادهٔ یاری شوی، مثل خودت!...
برایم دعا کن. دعا کردن خوب است. لازم نیست که آدم از خدا چیزی بخواهد وقتی آدم قلبش را صاف می کند و سرش را به طرف آسمان می گرداند و با تمام وجودش چیزی را آرزو می کند، مثل این است که یک مقدار از وجود خودش را به آن چیز می دهد، همین کافیست. روزت به خیر.برایم بنویس. عزیزِ دل و جان و عمرم.- فروغ فرخزاد- نامه به ابراهیم گلستان...
من کم شده ام بین فراوانی تانشد ماه عزا در دل طوفانی تانمحتاج دعایت شده ام یادم باشدر بزم عزای نخل گردانی تانبهزاد غدیری شاعر کاشانی...
در انتظار روزی هستم که کرونا برودو من می آیم و تو را عمیق تر از همیشهدر آغوشم می فشارم... از خدا می خواهمکسی از عزیزانم را از دست ندهمتا حسرت در آغوش کشیدنشان بر دلم نماند... مراقب سلامتی خود باشیداول بخاطر خودتانبعدا برای آنهایی که دوست دارندشما را در آغوش بکشند......بهزاد غدیری / شاعر کاشانی...
خدایا با مردمت آشتی کن و سایه سیاه این بیماری و ناامیدی را بچین. دل ها را شاد کن تا این دو روز زندگی را به شکر شادی بگذرانیم. خدایا جواب بیماران روی تخت بیمارستان را بده. با ما با رحمت خود رفتار کن. خدایا شادی هایی می خواهیم تا تو را فراموش نکنیم. خدایا تو را به رنج صدا کردیم، بازی را عوض کن....
در این دنیای بی درکه پیکرش ویرانه ای ست بر قامت خمیده ی تنهاییمیان وارفتگی های درهم روزگاراز آن کهنه زخم تنیده در پیلهحرفی نیستوقتی نگاهم یک دنیا فریاد استاما ...جوانه می زند بذری که دست دعا و مهر خدا در خاک گلدان دل کاشته....بهزاد غدیری...
جان عاشق قدرت خروج از زمان را دارد نماز سماع ذکر دعا همه اینها ،اگر با عشق دمساز شوند ،عاشق را از زمان و مکان جدا می کنند گاهی او را به ازل می برند ،درست وسط معرکه \الست برکم\ و گاهی او را به ابد ، در جوار \علیه راجعون \آن سه روز سولماز رضایی...
من آن یخم که از آتش گذشت و آب نشددعای یک لب مستم که مستجاب نشدمن آن گلم که در آتش دمید و پرپر شدبه شکل اشک در آمد ولی گلاب نشدنه گل که خوشه ی انگور گور خود شده ایکه روی شاخه دلش خون شد و شراب نشدپیامبری که به شوق رسالتی ابدیدرون غار فنا گشت و انتخاب نشدنه من که بال هزاران چومن به خون غلطیدولی بنای قفس در جهان خراب نشدهزار پرتو نور از هزار سو نیزهبه شب زدند و جهان غرق آفتاب نشدبه خواب رفت جهان آنچنان...
شب لیله الرغائب شدوآرزو زیاد استبهغیرازبا تو بودنعاشقانه تر هست دعایی ؟؟!!...
من و مردم این شهر برای استجابت دعا به صحرا رفتیم !هر دو طلب کردیم .آنها باران و من تو را !باران که میبارد ، نمی آیی ؟...
آرزوی محالِ منهر ساعت و هر لحظهبه هر مناسبتمن تو را آرزو کردمکاش پاداشِ این همه دعااجابت باشد......
دعا کردیم، امّا فرصت "آمین" نخواهد شدگمانم بعد این اسفند، فروردین نخواهد شد....
بهار سبزترین چشم های دنیا بودبرای خانه تکانی همیشه تنها بودبه قدر نصف زمین قامت بلندی داشتولی درون اتاقم برای او جا بودبه شکل های زیادی اگر چه می آمدبه وقت غنچه شکفتن زیاد زیبا بودکه بعد ...لحظه ی تحویل سال نو می شدکنار صفحه ی قرآن باز بابا بودبه سمت خانه ی هر قوم و خویش می رفتیمشبیه عضوی از خانواده ی ما بودبه روح مرده ی او جان تازه ای می دادبرای خاک دقیقاً دمِ مسیحا بودهمین که خسته به پشتیِ کهنه لَم می دادزمان حرف زدن ب...
عشق آدم رو خیلی به خدا نزدیک میکنه / عاشق و معشوق به دعا ترغیب میکنه...
از کودکی بر من آموختن که بر لبانم نام تو را زمزمه کنم و در دلم یادت را زنده نگه دارم؛ خالقا! در کوران زندگی دستانم را بفشار و در مسیر زندگی تنهایم مگذار ........
بزرگے میگفت: امیدوارم هرجا ڪہ میری یہ نفر مثلخودت سر راهت باشہ ... این جملہ مےتونہ زیباتریندعاے خیر یا بدترین نفرین ممڪن باشہ بنگر ڪہ براے تو دعاست یانفرین؟🌙🌿...
برای آسمان قلب من چون ماه و پروینیطنین انداز چون آیات الرّحمن و یاسینیعقیق و دُرّ و یاقوت و تُرنج و طرح تذهیبیبرایم مایه ی شعف و سرور و فخر و تحسینیگهی مانم درون واژه های سخت احساسیتو مفهوم دقیق عشق را تفسیر و تبیینیگر از دردِ فراق روی ماهت نالم و زارمبرای جمله درد و اشک و غم هایم تو تسکینیشمیمِ نر گس و یاس و نسیم باغ نارنجیگلستان و سپیدار و ربیع و عطر نسرینیسلیمان را چو مُلک و بهر موسی چون ید بیضاءگمانم در قیامت...
آنطرف، پشت حصار خورشیدبوته ای کاشته ام سبزتر از خنده ی صبحچای شیرین و پنیرمادرم می پرسدخواب خوش را دیدی؟قصد رفتن دارمیک دعا کن مادر!!!گفت: آباد شوی......
نفس های پاییز...به شمارش افتادهو یلدای سپیدپوش در راه استاز ته قلبمون دعا کنیمکه هر چه غصه و ناراحتی داریمبا پاییز تمام شوند و بروند......