متن موی پریشان
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات موی پریشان
موهای پریشان به کمر افتاده
آتش ز شرارت به جگر افتاده
واعظ به من از توبه سخن گفت ولی
خود از غم عشق تو به سر افتاده
ای راز نهانمانده در اعماق دل
آغوش تو مرهم شده بر طاق دل
هر جا بروم، سایهات آنجاست هنوز
گویی تو شدی قبلهی...
لبخند زدی و مو پریشان کردی...
دیوانه که بودم، دیوانه تر کردی...
هر بار که تا یک قدمی تو رسیدم
با اخم تو سوی غم عشق تو پریدم
گمراه توام فکری به حال دل من کن
برخیز بیا من فقط عشق از تو شنیدم
در هر طرفم می نگرم جزء تو نبینم
لب واکن و از عشق بگو شاه کلیدم
موی پریشان...