صفتِ چراغ داری چو به خانه شب درآیی همه خانه نور گیرد ز فروغ روشنایی شب بخیر
خبرت هست که بی روی تو آرامم نیست...؟!
دستت را به من بده دست های تو با من آشناست ای دیر یافته ! با تو سخن می گویم ... زیرا که صدای من با صدای تو آشناست ...
دلم از نام خزان میلرزد زانکه من زادهی تابستانم! شعر من آتش ِ پنهان ِمن است روز و شب شعله کشد در جانم. میرسد سردی ِ پاییز ِ حیات، تاب ِ این سیل ِ بلاخیزم نیست غنچهام غنچهی نشکفته به کام، طاقت سیلی پاییزم نیست!
دچار باید بود و گرنه زمزمه حیات میان دو حرف حرام خواهد شد و عشق سفر به روشنی اهتراز خلوت اشیاست و عشق صدای فاصله هاست صدای فاصله هایی که غرق ابهامند.
رواق منظر چشم من آشیانہی توست کَرم نما و فرودآ کہ خانہ، خانہی توست بہ لطفِ خال و خط از عارفان ربودی دل لطیفہهای عجب زیر دام و دانہی توست
گفت: مگر ز لعل من بوسه نداری آرزو؟ مردم از این هوس ولی قدرت و اختیار کو...
ما هم به ذهن سلیم و هم قلب نیازمندیم ، شکوه زندگی این نیست که هرگز به زانو در نیائیم ، در این است که هر بار افتادیم دوباره برخیزیم .
کنار آب و پای بید و طبع شعر و یاری خوش معاشر دلبری شیرین و ساقی گلعذاری خوش الا ای دولتی طالع کہ قدر وقت میدانی گوارا بادت این عشرت که داری روزگاری خوش
همه عمرتان را صرف این بدنی که قرار است غذای کرم ها شود نکنید , صرف یک چیزی بکنید که فرشتگان میخواهند ببرند
به کسی که دوستش داری بگو که چقدر بهش علاقه داری و چقدر در زندگی براش ارزش قائل هستی چون زمانی که از دستش بدی مهم نیست چقدر بلند فریاد بزنی او دیگر صدایت را نخواهد شنید
دوسش داری ؟ پس یادت باشه فقط دوست داشتن کافی نیست عشق مراقبت می خواد…
زندگی فقط به اندازه ی حرفه ای شدن تو یه یک کار بهت زمان میده، پس مواظب باش دنباله چه کاری میری.
ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﻳﻚ ﻣﻮﺟﻮﺩ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﭘﻴﺮ ﺷﺪﻥ ﺑﺎ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﭙﺬﻳﺮﻳﻢ.
کسی به جز خودم مسئول سقوطم نیست؛ بزرگترین دشمنی که باعث به وجود آمدن سرنوشتی غم انگیز و اندوهبار برایم شده تنها خودم هستم.
زمان آدم ها رو دگرگون میکند اما تصویری را که از آنها داریم ثابت نگه می دارد هیچ چیز دردناک تر از این تضاد میان دگرگونی آدم ها و ثبات خاطره ها نیست
تو عطر کدام خوشبوترین گل جهانی که هر جا که می نویسمت شکوفه می دهی ...؟!
دشمن دارى ؟ خوبه ! دشمن داشتن معنیش اینه یه جایى در زندگیت پاى یه چیزى وایستادى!
و اما تلاش... هیچ کسی غیر خودتون نمی تونه بابتش شمارو قضاوت کنه چون فقط بین شما و شماست ...
یک انسان عاقل همه چیز را نمی داند تنها احمق ها همه چیز را می دانند.
دل به هجران تو عمریست شکیباست ولی بار پیری شکند پشت شکیبائی را...
جزیرهای است عشق تو، که خیال را به آن دسترس نیست، خوابی است ناگفتنی، تعبیرناکردنی ... به راستی، عشق تو چیست؟
سالهاست که عطر حضورت را میان لباسهایت میجویم بیا و این بار برای یک بار هم که شده اشتباهی مرا بپوش
سوی من لب چه میگزی که نگوی لب لعلی گزیده ام که مپرس